پایان نامه نقش آموزش مبتنی بر قصهگویی به شیوه جک زایپس |
جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. چرا که انسان موجودی اجتماعی است که ادامه زندگی به صورت انفرادی برای او تقریباً غیرممکن است. به همین دلیل، رشد اجتماعی مهمترین جنبه رشد وجودی هر شخص را تشکیل میدهد. معیار اندازهگیری رشد اجتماعی هر کس میزان سازگاری او با دیگران است. مدارس ابتدایی از جملهی محیطهایی است که میتواند در تقویت رفتارهای اجتماعی کودکان تأثیر زیادی داشته باشد (همایی و همکاران، 1388، ص 134). لذا در بسیاری از مدارس تلاش میشود تا از شیوههای و روشهای گوناگون به منظور اجتماعی کردن دانشآموزان و افزایش ظرفیت جامعهپذیری آنان، استفاده گردد.
یکی از شیوههای مؤثر در آموزش و پرورش کودکان، روشهای غیر مستقیمی چون هنر میباشد. در میان روشهای هنری اهمیت و جذابیت قصهگویی برای کودکان در متون مختلف و از منظر صاحب نظران گوشزد شده است (نیک منش و کاظمی، 1387، ص 6). چرا که قصهها برای تمام گروههای سنی، گیرایی خاصی دارند. قصهها برانگیزنده هستند و میتوانند مجموعهای از مفاهیم پیچیده علمی را به مخاطب منتقل کنند. بدون اینکه سن یادگیرنده، موضوع آموزشی یا سطح یادگیری، کاربرد آنها را محدود سازد (والی، 1386، ص 155). قصهگویی هنر به تصویر کشیدن رویدادهای واقعی یا ساختگی در کلمات، تصاویر و صداهاست.قصهگویی یکی از عمدهترین و رایجترین راههای انتقال تجربه و سرگرمی و از جملهی روشهای جذاب برای آموزش دانشآموزان است. امروزه ادامهی حیات شیوههای آموزشی با بهره گرفتن از قصهگویی با پیشرفت تکنولوژی و رشد جوامع، متضمن به کارگیری شیوههای نوینی از این نوع آموزش است (زایپس، 1386، ص 7). لذا شیوههای متعددی برای استفاده از قصه در آموزش ایجاد گردیده است؛ که آموزش مبتنی بر قصهگویی به شیوهی جک زایپس[2] از جملهی این شیوههاست.
جک زایپس استاد آلمانی الاصل دانشگاه مینه سوتای آمریکاست که بر اساس تجربیات چندین سالهی خود در انجام کار قصهگویی در مدارس، شیوههای و روشهای جذابی برای ارائهی قصه به کودکان، ابداع و تکمیل نموده است. وی شیوهها و روشهای قصهگویی خود را نه به مفهوم سنتی آن، بلکه در مفهومی جدید ارائه کرده و معتقد به نوعی از قصهگویی است که سبب تحرک ذهن و خود اکتشافی میشود و ضمن این که الگوها، اصول اخلاقی، ادبی و اجتماعی را در نظر میگیرد، به بررسی الگوها، اصول و معیارهای از پیش تعیین شده نیز میپردازد تا ارزشمندی آنها را برای کودکان و سودمندی جامعه بسنجد (زایپس، 1386، ص 24).
بر این اساس و با توجه به اهمیت پیشرفت درسی دانشآموزان و همچنین ارتقاء سطح مهارتهای اجتماعی و در نهایت عزت نفس آنان، این مطالعه در تلاش است تا شیوههای از آموزشهای جک زایپس را در آموزش مفاهیم مرتبط در حوزهی مطالعات اجتماعی در دو بخش مهارتهای اجتماعی و عزت نفس دانشآموزان، به کار بگیرد و میزان اثربخشی این شیوهها را بر پیشرفت درسی، مهارتهای اجتماعی و سطح عزت نفس فراگیران مورد ارزیابی قرار دهد.
1-2 بیان مسأله:
از دیر باز انسان موجودی اجتماعی بوده و به همین دلیل از لحظه تولد تا آخر عمر در اجتماع به سر میبرد؛ و دائماً در تعامل با انسانهای دیگر میباشد. موضوع مهارتهای اجتماعی[3] کودکان بخشی از مسالهی اجتماعی شدن آنان است و اجتماعی شدن، جریانی است که در آن هنجارها، مهارتها، انگیزهها و طرز تلقیها و رفتار فرد شکل میگیرد (جلیلی آبکنار، 1389، ص 66). گرشام و الیوت (1984) مهارتهای اجتماعی را مجموعه رفتارهای فراگرفتهی قابل قبولی میدانند که فرد را قادر میسازد با دیگران رابطه مؤثر داشته و از واکنشهای نامعقول اجتماعی خودداری کند. کودکان دارای مهارتهای اجتماعی، در پایداری روابط، همیاری، اطاعت از قوانین، حساس بودن نسبت به دیگران و در صورت لزوم، مهار احساسات منفی خود موفقترند. هنگامی که این کودکان بزرگتر میشوند، میتوانند روابط سالمی با دیگران برقرار و در فعالیتهای گروهی مشارکت کنند، در زندگی خود شاد و موفق باشند، به حقوق و احساسات دیگران احترام بگذارند، از خواستهای نامناسب دوری کنند و در صورت نیاز از دیگران درخواست کمک کنند (اربای و داگرو[4]، 2010).افراد با مهارتهای اجتماعی متناسب، به گونهای با دیگران ارتباط برقرار میکنند که بتوانند به حقوق، الزامات، رضایت خاطر و یا انجام وظایف خود در حد معقولی دست یابند، بی آنکه حقوق، الزامات، رضایت خاطر یا وظایف دیگران را نادیده بگیرند و در عین حال میتوانند در این موارد مبادلهای باز و آزاد با دیگران داشته باشند (فیلیپس، 1978، به نقل از مقدس،1390، ص 93).
از سوی دیگر نارسایی در مهارتهای اجتماعی، بر بسیاری از ابعاد زندگی فرد تأثیر میگذارد. کودکانی که در روابط اجتماعی دارای مشکل هستند و یا توسط همسالان خود مورد پذیرش واقع نمیشوند، در معرض ابتلا به انواع ناهنجاریهای رفتاری-عاطفی (دروزیر و همکاران 1994، به نقل از یوسفی و خیر، 1381) یا افت تحصیلی (کرامتی، 1386) قرار دارند. این کودکان توان پیشرفت تحصیلی مناسب پیدا نمیکنند و ضمن داشتن روابط بین فردی نامناسب، با کمترین میزان محدودیت از موقعیتهای آموزشی خارج میشوند و توانایی اندکی در یکپارچه شدن در فعالیتهای اجتماعی پیدا میکنند (گرینسپان و شولتز[5]، 1981، ص 24).
اهمیت مهارتهای اجتماعی در زندگی فردی و اجتماعی افراد به گونهای است که آموزش این مهارتها، زمینه و موضوع بسیاری از مطالعات بوده است. جانسون و جانسون[6] (2000)
سایت های دیگر :
e-space: nowrap; overflow: hidden; position: relative; width: 460px; left: 3px;"> |
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-03-01] [ 03:46:00 ق.ظ ]
|