ذیلاً به چند مورد آن اشاره می­شود:

مزیت رقابتی موقعیت بی­نظیر یک سازمان در برابر رقبایش است که از طریق الگوی توسعۀ منابع، بسط پیدا می­ کند (هافر و اسچندل[3]، 1978).
مزیت رقابتی، ارزش­های قابل ارائه شرکت برای مشتریان است؛ به نحوی که این ارزش­ها از هزینه­ های مشتری بالاتر باشند. مایکل پورتر از استادان دانشکدۀ بازرگانی دانشگاه هاروارد یکی از محققان فعال در زمینه مطالعات رقابت­پذیری است. او مزیت رقابتی را در چارچوب استراتژی رقابتی مورد توجه قرار می­دهد. وی در سال 1980 کتاب «استراتژی رقابتی» و در سال 1985 کتاب «مزیت رقابتی» را به رشته تحریر درآورده است. همچنین در سال 1990 کتاب «مزیت رقابتی ملل» را عرضه داشت که در آن «مدل الماس» در رقابت­پذیری معرفی شده است.
 
پورتر در این مدل، رقابت­پذیری را حاصل تعامل چهار عامل اصلی می­داند: 1- فاکتورهای درونی؛ 2- شرایط تقاضای داخلی؛ 3- صنایع مرتبط و حمایت­کننده؛ 4- استراتژی، ساختار و رقابت. به اعتقاد پورتر، این فاکتورهای چهارگانه به صورت متقابل بر یکدیگر تأثیر دارند و تغییرات در هر کدام از آنها می ­تواند بر شرایط بقیه فاکتورها مؤثر باشد. علاوه بر آن، دو عامل بیرونی دولت و   برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید اتفاقات پیش ­بینی نشده نیز بر عوامل چهارگانه تأثیر غیرمستقیم دارند و از طریق تأثیر برآنها می­توانند در رقابت­پذیری نیز تأثیرگذار باشند. مجموعه ­ای از عوامل مؤثر در تولید کالا یا خدمات، مانند مواد اولیه، کیفیت و میزان دسترسی به آن، نیروی انسانی بدون مهارت و یا ماهر و آموزش دیده، بهره­وری و خلاقیت و نوآوری نیروی انسانی، زیرساخت­ها، مسائل تکنولوژیک، میزان سرمایه و دسترسی به آن، توانمندی­ها و قابلیت­های مدیریتی و … که برای رقابت در عرصه بازارهای رقابتی ضروری است، فاکتورهای درونی را تشکیل می­دهند.
 
پورتر فاکتورهای درونی را در دو دسته فاکتورهای عمومی و تخصصی تقسیم­بندی می­ کند. فاکتورهای عمومی شامل مواردی مانند مواد اولیه، انرژی، نیروی انسانی بدون مهارت خاص می باشد. فاکتورهای تخصصی شامل مواردی مانند نیروی انسانی ماهرو متخصص، دانش فنی پیشرفته و فناوری پیشرفته است. فاکتورهای تخصصی در مقایسه با فاکتورهای عمومی مزیت رقابتی پایدارتری را ایجاد می­ کند. شرایط تقاضای داخلی، ماهیت و چگونگی تقاضا را در بازارهای داخلی برای محصولات یک صنعت مشخص می­ کند.
 
اندازه و رشد تقاضا در رقابت­پذیری صنایع تأثیر بسزایی دارد. پورتر معتقد است که وجود بازار داخلی بزرگ و در حال رشد موجب تشویق سرمایه ­گذاران برای توسعه فناوری و بهبود بهره­وری گردیده و این مسئله به عنوان مزیت رقابتی برای آن ملت محسوب می­گردد. در مقابل، بازارهای داخلی کوچک که دارای رشد پایینی هستند، شرکت­ها و صنایع را به دنبال فرصت­های صادراتی می­کشاند.
 
صنایع مرتبط و حمایت­کننده می ­تواند شامل تأمین­کنندگان مواد اولیه یا تجهیزات و ابزارآلات، توزیع­کنندگان و فروشندگان، سیستم­های توزیع محصول، مؤسسات تحقیقاتی، سرویس­های مالی مانند بانک­ها و بورس اوراق بهادار، سیستم­های حمل و نقل، دانشگاه­ها، مراکز و مؤسسات تحقیقاتی و صنایعی باشد که از یک نوع فناوری، مواد اولیه و امکانات آزمایشگاهی استفاده می­ کنند. ارتباط و همکاری با این صنایع و مراکز در توسعه سطح محصولات و خدمات و بهبود آنها و در نهایت ارتقای رقابت­پذیری مؤثر است. استراتژی، ساختار و رقابت، شرایطی که طبیعت و جوهره رقابت را در سطح کلان اجتماع تحت کنترل دارد و همچنین راه و روشی که بنگاه­ها و سازمان­ها تأسیس، سازماندهی و مدیریت می­شوند، بر رقابت­پذیری تأثیر بسزایی دارد. بنابراین، ساختار و استراتژی­هایی که برای مدیریت و راهبری یک بنگاه یا صنعت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...