سپارند و از برقرار کردن روابط میان آن­ها ناتوانند. این دانشجویان از یادگیری طوطی وار و حفظ کردن برای بازپدیدآوری مطالب و نه برای درک و فهم آن­ها استفاده می­ کنند(تنگ،2004).
دانشجویان دارای رویکرد مطالعه عمق، برای انجام تکالیف، انگیزه درونی دارند که از علاقه آن­ها نسبت به مطالب ناشی می­شود. راهبردهای مورد علاقه آن­ها ویژه تکلیف[11] است و هدف آن­ها جستجو و فهم معانی مطالبی است که باید آموخته شود. این یادگیرندگان نه تنها بین مطالبی که می­خوانند ارتباط برقرار می­ کنند، بلکه بین مطالب جدید و مطالبی که قبلاَ یادگرفته­اند، و نیز بین این مطالب و تجربه­های شخصی در زندگی روزمره­شان هم ارتباط برقرار می­ کنند.در الگوی شناختی انگیزشی پکران چنین فرض شده است که اثر هیجان‌های تحصیلی بر پیشرفت با واسطه‌گری متغیرهای انگیزشی و شناختی صورت می‌گیرد. پکران و همکارانش چنین نوشته‌اند: «چنین فرض شده است که اثرات هیجان‌ها بر یادگیری و پیشرفت با واسطه‌گری تعدادی از مکانیسم‌های شناختی و انگیزشی انجام می‌شود.» (پکران و همکاران، 2002، ص 97).
بر اساس نظریه‌های ارزیابی هیجان‌ها زمانی فراخوانده می‌شوند که شخص یک رویداد یا موقعیت را برای بهزیستی یا موضوعات اساسی خود، مهم تلقی کند. به‌علاوه کیفیت و شدت هیجان فراخوانده شده صرفاً به خود موقعیت بستگی ندارد؛ بلکه به ارزشیابی ذهنی موقعیت در قالب مجموعه ابعاد ارزیابی مربوط می‌شود.به‌طور کلی نظریه‌های ارزیابی چنین فرض می‌کنند که ارتباطی علّی بین ارزیابی‌های خاص و هیجان‌های خاص وجود دارد.
نقش‌های‌ مختلف هیجان‌های تحصیلی در پیش‌بینی پیشرفت را می‌توان با بهره گرفتن از تبیین علیت متقابل و دوسویه در نظریه‌ی کنترل- ارزش هیجان‌های تحصیلی (پکران، 2006، پکران و همکاران، 2002) بهتر درک نمود.
لذت فعالیت‌های پیشرفت زمانی برانگیخته می‌شود که این فعالیت‌ها هم قابل کنترل و هم با ارزش تجربه شده باشند.برای مثال یک دانش‌آموز زمانی انتظار لذت از مطالعه دارد که او احساس کند شایستگی و توانایی تسلط بر محتوای یادگیری را دارد و مطالب یادگیری را جالب تلقی کند.
هیجان‌های بازده مورد انتظار امید و اضطراب، به‌ترتیب مرتبط با موفقیت و شکست بالقوه هستند و زمانی رخ می‌دهند که مقداری عدم قطعیت در باره‌ی بازده وجود داشته باشد. برای مثال یک دانش‌آموز اگر فکر کند ممکن است در آزمون شکست بخورد و نتیجه‌ی آزمون برای وی مهم باشد، احساس اضطراب خواهد نمود؛ ولی اگر او مطمئن باشد که موفق خواهد شد یا نتیجه‌ی آزمون اهمیتی برایش نداشته باشد، اضطرابی را تجربه نخواهد کرد.
ناامیدی زمانی تجربه می‌شود که فرد احساس کند هیچ کنترلی بر شرایط ندارد و در مورد شکست مطمئن باشد. در نهایت هیجان‌های پس‌نگر همچون غرور و شرم به‌ترتیب پس از موفقیت و شکست و ادراک این نکته رخ می‌دهند که عوامل درونی اِعمال کنترل یا فقدان کنترل موجب این نتایج شده باشند (پکران، 2006)

1-3- بیان مسئله:
مهم­ترین دغدغه­ها و اهداف فراگیران و نظام­های آموزشی؛ پیشرفت تحصیلی، یادگیری بیشتر و آسان­تر  است. و بر این اساس، یافتن و بررسی عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی و یادگیری دارای اهمیت زیادی می­باشد. هم رویکرد­­های مطالعه و هم هیجان­های تحصیلی از عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی دانشجویان و دانش­ آموزان هستند. تأثیر این دو عامل بر پیشرفت تحصیلی در پژوهش­های متعددی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته.در حال حاضر هرساله افت تحصیلی دانش­ آموزان، زیان­های اقتصادی و اجتماعی فراوانی برکشور و خانواده­ها تحمیل می­ کند. اگر چه عوامل فراوانی برافت تحصیلی دانش­ آموزان و دانشجویان مؤثر است، اما می­توان بخشی از این افت را به عدم به کار گیری رویکرد مناسب مطالعه و عدم کنترل هیجان­های تحصیلی مفید و مؤثر نسبت داد.یادگیری،تنها به معنای افزودن مقدار دانش و یادآوری‏ بعدی نیست.بلکه یادگیری علاوه بر انتقال اطلاعات شامل درک و فهم و اصولی است که‏ بتوان آن‏ها راهم در موقعیت‏های آشنا و هم در موقعیت‏های‏ ناآشنا ودر دنیای واقعی به کار بست. یادگیری باید به منزله یک تغییر کیفی در نحوه نگاه کردن، تجربه کردن،و فهم و کاربرد امور در دنیای واقعی در نظر گرفته شود. یادگیری صرفاً تغییر کمی در میزان دانشی که فرد به دست می­آورد نیست(سیف و فتح­آبادی، 1388). به کارگیری‏ رویکرد صحیح مطالعه به دانش‏آموزان کمک خواهد کرد که‏ آن‏ها قابلیت تعمیم‏پذیری بیش‏تری بین مطالب آموخته شده‏ در کلاس درس و زندگی واقعی خود دریابند.
انگیزش یکی از عوامل بروز رفتار است و در تمام رفتار­ها ازجمله یادگیری و هیجان اثر دارد. رویکرد­های یادگیری و مطالعه برای یک شخص ثابت نیستند، رویکرد­های یادگیری می­توانند به وسیله عوامل شخصی دانش­آموز برگزیده شوند و به وسیله محیط یادگیری تغییر داده شوند(پکرانو همکاران،2002، ).
امروزه با کاهش انگیزه دانش­ آموزان، هیجان­های مثبت در دانش­ آموزان کاهش یافته و این عامل خود موجب کاهش افت تحصیلی در دانش­ آموزان گشته است.  این پژوهش در پی بررسی این مسئله­ می­باشد که ارتباط رویکرد­های یادگیری و هیجان­های تحصیلی چگونه می­باشد؟ اگر هردو این متغیر­ها به طور مجزا در پیشرفت تحصیلی دانش­ آموزان مؤثر می­باشند،آیا با تغییر یکی از آن­ها، متغیر دیگر چگونه تغییر خواهد کرد؟ و چگونه می­توانیم این متغیر­ها را به گونه­ای تغییر دهیم تا بیشترین پیشرفت تحصیلی به دست آید.

1-4-ضرورت انجام تحقیق:
دانشجویان و دانش­ آموزان بر اساس برداشتی که از یادگیری دارند، رویکرد­های متفاوتی را برای مطالعه و یادگیری مطالب درسی انتخاب می­ کنند. ویلیس[12] برداشت دانشجویان از یادگیری را در شش مورد خلاصه کرده است: یادگیری به منزله افزودن بر مقدار دانش اکتسابی، یادگیری به منزله حفظ کردن و بازتولید اطلاعات به خاطر سپرده شده، یادگیری به معنای به 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :