هیجانی بالا دارای کودکانی خلاق‌تر هستند.

گاتمن[10]، مادرانی با هوش هیجانی بالا را‌، پروش دهنده کودکانی می داند که از نظر فیزیکی سالمنتر و از نظر هیجانی رشد یافته تر و حتی در موقعیت های بحران‌، قادر به آرام سازی خود می باشند.انتظار می رود این مادران از توان مدیریتی بالا بخوردار بوده‌، مسئولیت پذیر تر‌، قابل اعتماد تر‌، سازگار تر و در رابطه با کودک خود خلاق تر باشند. بدین ترتیب می‌توان انتظار داشت که کودکان ایشان در زنجیره نظام خلاقیت در سطوح بالایی قرار گیرند. چنانچه بالس بر اهمیت نظام مراقبتی مادر از کودک و نقش این نظام بر خلاقیت کودک تاکید فراوان داشته است(بالبی‌، 1976، به نقل دادستان1378).پژوهش‌های راتر[11]، ویل[12]، و پترسون[13](1981)، در تایید مطالب فوق نشانگر این مطلب است که مادرانی که شیوه‌های فرزند پروری سهل گیر و مستبدانه استفاده می کنند، کودکانی کمتر خلاق دارند و بالعکس مادرانی با شیو ه فرزند پروری مقتدرانه ، کودکانی خلاق تر دارند.
هاشمیان(1380) در پژوهش خود عنوان داشت که شیوه‌های فرزندپروری مادران یکی از متغیرهایی هست که می‌تواند خلاقیت فرزندان را پیش‌بینی کند.
لیندبلد[14](1976) طی تحقیقی درباره نحوه‌ی تعامل والدین و رشد خلاقیت کودکان دریافت که تعامل مناسب و سازنده تا حد زیادی با رشد قوه‌ی خلاقانه کودکان در ارتباط است.
بدین ترتیب تحقیق پیرامون هوش هیجانی مادر و شیوه های فرزند پروری وی به عنوان مراقبت کننده اصلی‌، می توان زمینه ساز آموزش های لازم در جهت مناسب سازی بستر تحولی و جلوگیری از عواقب آن در بزگسالی باشد. با مقدمه ای که ذکر شد‌، این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سئوال که آیا هوش هیجانی و شیوه های فرزند پروری مادران می تواند به عنوان عاملی تعیین کننده در میزان خلاقیت دانش آموزان به شمار آید؟

ضرورت و اهمیت پژوهش
 
تمدن بشر مرهون اندیشه خلاق آدمی بوده است و دوام آم نیز بدون بهره گیری از خلاقیت‌، که عالی ترین عملکرد ذهن محسوب می شود‌، غیر ممکن خواهد بود( بقتو[15]، 2007، به نقل از فراهینی، 1388).
شناخت و تعلیم وتربیت افراد سرآمد و خلاق بدین دلیل است که این افراد بتوانند بارمهمی از وظایف و مسئولیت های علمی‌، فرهنگی و اجتماعی جامعه را بر دوش بکشند( افروز‌، 1386).
بنابراین در این پژوهش برخی از علل و عوامل موثر یا بازدارنده بر خلاقیت دانش آموزان مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا با شناخت و آگاهی از آنها‌، بتوان در جهت ایجاد یا رفع این عوامل اقدام نمود.بطور کلی پژوهش حاضر هم از جهت بنیادی و هم از جهت کاربردی حائز اهمیت است‌. چرا که نتیجه این پژوهش می تواند به دانش موجود اضافه نماید و از نظر کاربردی هم انتظار بر آن است که با روشن شدن سهم هر یک از این متغیرها در میزان خلاقیت‌، به برطرف نمودن موانع موجود‌، اقدام نمود.نتایج این تحقیق می تواند در آموزش و پرورش ، مدارس و مراکز مشاوره در جهت بالا بردن هوش هیجانی مادران و بهبود شیوه های فرزند پروری آنان بکار برده شود تا گامی باشد در پیشبرد و بالا بردن خلاقیت در کودکان.

اهداف پ‍ژوهش
– هدف اصلی تحقیق
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش‌هیجانی  و شیوه‌های فرزند پروری مادران با خلاقیت دختران مدارس ابتدایی شهر کرمانشاه در سال 1393 است.

هدف های فرعی
-تعیین رابطه هوش‌هیجانی مادران با خلاقیت دختران دبستانی
– تعیین رابطه شیوه‌های فرزند پروری مادران با خلاقیت دختران دبستانی

فرضیه‏های تحقیق– بین سبک فرزند پروری قاطع با خلاقیت در دانش آموزان رابطه وجود دارد.
– بین سبک فرزند پروری مستبدانه با خلاقت در دانش آموزان رابطه وجود دارد.
– بین سبک فرزند پروری سهل انگارانه با خلاقیت در دانش اموزان رابطه و جود دارد.
– بین هوش‌هیجانی  مادران با خلاقیت دانش آموزان رابطه وجود دارد

تعاریف مفهومی

ادامه مطلب

سایت های دیگر :






-link" href="https://k-thesis.blogsky.com/posts" target="_blank" rel="noopener noreferrer">آرشیو مطالب وبلاگ - دانلود متن کامل پایان نامه


موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...