فناوری اطلاعات و ارتباطات[17]است.  با توجه به نکات یاد شده، تعریف فرایند یاددهی – یادگیری عبارت است از: مواجهه­ی عمدی معلّم و شاگرد در یک فضای آموزشی به منظور تحقّق هدف­های معیّن. عناصر اصلی این الگو مراحل توالی فعّالیّت معلّم و شاگرد، نقش معلّم، نقش دانش­آموز و نحوه­ی ارتباط معلّم و شاگرد را تشکیل می­دهند (محبّی، 1384).

عنصر اصلی برای تحقّق فرآیند یاددهی – یادگیری، معلّم است. تبدیل روش­های تدریس نتیجه محور به فرایند محور، مسأله محور، پژوهش محور و همچنین پاسخ محور به سؤال محور و استفاده از روش­های نوین تدریس، مانند تدریس به روش مشارکتی، بارش مغزی و بدیعه پردازی سرآغاز موفّقیّت در این مسیر و بیانگر ضرورت توجّه به روش­های فعّال است. تحقیقات صورت گرفته نشان می­دهد تغییر در محتوای کتاب­های درسی و آموزش نحوه­ی تدریس با رویکرد فعّال به ویژه در درس علوم دوره ابتدایی و راهنمایی به طور نسبی موفّق بوده است. آنچه مسلّم است در کوتاه مدّت، امکان زمینه­سازی در همه­ی امور برای تحقّق پژوهش محوری میسر نیست. لذا بیش­ترین سرمایه گذاری باید در خصوص معلّم باشد (همان).دربسیاری مواقع شاید این بخش به دور از واقعیت نباشد که نه معلم می‌داند محتوایی را چرا باید درس بدهد و نه دانش‌آموز دلیل انتخاب محتوا را می‌داند. نه معلم ‌می‌داند محتوا رابه چه روش صحیح وسودمندی تدریس نماید و نه دانش‌ آموز چگونه یادگرفتن را می‌داند. معلم صرفاً درس می‌دهد و فراگیران نیز به طور موقتی حفظ می‌کنند ما فقط یادگرفته‌ایم درس بدهیم و دانش‌آموزان نیز آموخته‌اند که تنها حفظ نمایند و چون و چرای مطالب را ازما بپذیرند  ( کیوانفر ، 1380).

آیا معلم به طور معمول، پیش از تدریس، هدف از تدریس  مطالب را ارزیابی می‌کند؟ وآیا از خود می‌پرسد این محتوا چگونه بایدتدریس شود؟یا فقط به طوریکنواخت به روش حفظی ویادگیری طوطی وارمی پردازد.

آیا معلمی که از روشهای سنتی استفاده می کندمیزان مشارکت دانش آموزان در فعالیتهای یادگیری و آموزش را یکسان می داند؟ آیا معلمی که از روشهای سنتی مانند قاعده گویی، سخنرانی و. استفاده می کند میزان و مدت ماندگاری مطالب در ذهن دانش آموزان را می داند؟

تدریس در گذشته بر اساس دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت به معنی انتقال معلومات بوده اما صاحبنظران جدید تعلیم وتربیت بر این باورند که معلم باید روش دانستن را به دانش‌آموز بیاموزد نه اینکه صرفاً به انتقال فرمولها و معلومات اکتفا کند. معلم باید دانش‌آموز را کمک کند تا خود تجربه کند و از طریق تجارب خود مطالب را فراگیرند، لذا توجه به کیفیت و شیوه تدریس معلمان باید امر بسیار ضروری و جدی تلقی شود و برنامه ریزان و مسئولان موظفند که فرصتهای لازم برای آشنائی هر چه بیشتر معلمان با روشها و الگوهای جدید و خلاق تدریس را فراهم نموده، و شرایط و امکانات را برای اجرای موفقیت آمیز این روشها آماده نمایند.

امروزه بیساری از طراحان و مسئولان برنامه های آموزش و پرورش از شیوه های رایج تدریس ناراضی هستند و بدین سبب از نوآوری و نوگرایی در این زمینه، استقبال می‌کنند.  کارآمدی  روشهای تدریس نوین نظیر روشهای : کار گروهی ،روش فعال، حل مساله و استفاده از تکنولوژی بر کسی پوشیده نیست. در مقابل کارایی و اعتبار روشهایی مانند: سخنرانی ، انتقال اطلاعات از معلم به دانش‌آموز و به یاد سپاری و تأکید بر محفوظات که شالوده روشهای سنتی است مدتهاست مورد ایراد و پرسش قرار گرفته است. برای جبران کمبود‌های این گونه روشها، عده‌ای از متخصصان استفاده از وسایل جدید کمک آموزشی مانند فیلم، اسلاید ، نوارهای دیداری و شنیداری را توصیه می‌کنند و عده‌ای دیگر روشهای گروهی،بحثی و پرسش و پاسخ و انجام دادن آزمایشهای انفرادی و گروهی را جانشین روشهای قبلی کرده‌اند.

یکی از دستاوردهای موفقیت آمیز روان شناسی اجتماعی به کار گیری و استفادهء وسیع از یاد گیری مشارکتی به صورت کار گروهی در همهء زمینه‏هاست.حدود 30 سال پیش این روش کاملا ناشناخته‏ بود،اما اکنون به عنوان یک روش آموزشی استاندارد در مدارس پیشرفتهء جهان به کار می‏رود.یاد گیری مشارکتی شیوه‏ای است که امکان یاد گیری دانش آموزان را در مواردی‏ مانند:امکان تبادل اطلاعات بیشتر وبهتر،ترغیب به یاد گیری بیشتر و مؤثرتر،افزایش‏ مهارتهای گروهی برای زندگی،فراهم سازی و ارائهء باز خوردهای تکوینی و رشد دهنده، افزایش نقش مثبت فرا گیران در کمک به یاد گیری خود و همتایان،و امکان تعاملات‏ مثبت بین اعضای گروههای فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی مختلف افزایش می‏دهد و آن‏ را تسهیل و تقویت می‏کند(میلیس،1996).

از نقطه نظر فردی، یادگیری، دسترسی به اطلاعات، درک آن و کسب مهارتهاست. از نقطه نظر سازمانی، یادگیری بر بدست آوردن سنتها، دیدگاهها، استراتژی‌ها و انتقال دادن دانش متمرکز است. در هر دو دیدگاه یادگیری با کشف، ابداع، تشخیص، خلاقیّت، کشف و تولید دانش جدید همراه است.

یادگیری از دیدگاه سازمانی زمانی اتفاق می‌‌افتد که اطلاعات جمع‌آوری و به منظور تولید و گسترش حقایق جدید تجزیه و تحلیل شود، موجب تغییر عقاید و دیدگاههای موجود شود‌، دیدگاه جدیدی را خلق کرده و آن را از طریق ارتباط، تدریس و گفتگو و تعامل به تمام سطوح سازمانی منتقل کند. این تعامل از طریق تشکیل حلقه‌های کیفیت در سازمانها، بهتر صورت می‌گیرد.

به اعتقاد کارشناسان کارکنانی که از طریق گروههای کاری کار می کنند از کارکردن لذت بیشتری می برند. زیرا آنها به جای اینکه شنونده صرف باشند فعالانه در جریان یادگیری مشارکت می 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :