دانلود پایان نامه ارشد:بررسی نیمرخ روانی والدین با و بدون کودک عقب مانده ذهنی بر اساس پرسشنامه چند محوری میلون در تبریز در سال 1394-1393 |
دکتر بهناز مهاجران دکتر علیرضا قلعه ای
اسفند 93
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب عنوان……………………………………………………………………………………………………..صفحه
فصل اول: کلیات پژوهش
1- 1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………..1
2-1 بیان مساله…………………………………………………………………………………………………….2
3-1 اهمیت و ضرورت پژوهش………………………………………………………………………………….4
1-4- اهداف تحقیق………………………………………………………………………………………………..7
1-4-2- اهداف اختصاصی…………………………………………………………………………………………7
1-5- سوال های تحقیق……………………………………………………………………………………………7
1-6- متغیرهای تحقیق…………………………………………………………………………………………….7
1-7- تعاریف متغیرهای تحقیق………………………………………………………………………………….7
1-7-1- تعاریف مفهومی…………………………………………………………………………………………..7
1-7-2- تعاریف عملیاتی………………………………………………………………………………………….10
فصل دوم :ادبیات پژوهش
2-1- مقدمه………………………………………………………………………………………………………….12
2-2- عقب ماندگی ذهنی………………………………………………………………………………………….12
2-2-1- ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR برای کم توانی ذهنی……………………………………..12
2-2-3- ویژگی های عقب ماندگی ذهنی……………………………………………………………………….12
2-2-4- عقب مانده ذهنی آموزش پذیر…………………………………………………………………………13
2-2-5- عقب مانده ذهنی تربیت پذیر…………………………………………………………………………14
2-3نیازهای والدین کودکان عقب مانده ذهنی………………………………………………………………..14
2-4- تاثیر کودک عقب مانده ذهنی بر سلامت والدین……………………………………………………..15
2-5- تاثیر کودک عقب مانده ذهنی بر روابط زناشویی والدین……………………………………………..18
2-6- تاثیر کودک عقب مانده ذهنی بر روابط اعضای خانواده………………………………………………19
2-7- نیمرخ روانی و شخصیت……………………………………………………………………………………..20
2-7-1- نظریه مك كری و كوستا درباره ابعاد شخصیت بهنجار……………………………………………21
2-8- اختلال شخصیت………………………………………………………………………………………………22
2-8-1-نظریه اختلال شخصیت میلون…………………………………………………………………………..23
2-8-2- نظریه میلون درباره اختلالات شخصیت………………………………………………………………23
2-8-3- تقسیم بندی اختلالات شخصیت………………………………………………………………………25
2-8-3-1- خوشه A اختلالات شخصیت………………………………………………………………………26
2-8-3-2- خوشه B اختلالات شخصیت……………………………………………………………………….28
2-8-3-3- خوشه C اختلالات شخصیت………………………………………………………………………..31
2-9- مروری بر مطالعات پیشین………………………………………………………………………………….33
2-9-1- تحقیقات داخلی……………………………………………………………………………………………34
2-9-2- تحقیقات خارجی…………………………………………………………………………………………..38
فصل سوم :روش پژوهش
3-1- مقدمه……………………………………………………………………………………………………………44
3-2- روش پژوهش………………………………………………………………………………………………….44
3-3- جامعه آماری…………………………………………………………………………………………………..44
3-4- روش نمونهگیری و حجم نمونه…………………………………………………………………………….44
پرسشنامه چند محوری بالینی میلون سه (MCMI-III)………………………………………………….. 45
فصل چهارم :تحلیل داده ها
4-1- مقدمه……………………………………………………………………………………………………………51
4-2- آمار توصیفی……………………………………………………………………………………………………51
4-3- سوال های تحقیق……………………………………………………………………………………………..54
4-4- جمع بندی یافته های تحقیق………………………………………………………………………………69
فصل پنجم بحث و نتیجه گیری
5-1- مقدمه…………………………………………………………………………………………………………70
5-2- بحث و تفسیر………………………………………………………………………………………………..71
5-3- نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………………..75
5-4- محدودیت های تحقیق……………………………………………………………………………………..75
5-5- پیشنهادهای کاربردی………………………………………………………………………………………..76
5-6- پیشنهادهای پزوهشی………………………………………………………………………………………..76
منابع و مآخذ …………………………………………………………………………………………………………………………………79
پیوست ها ……………………………………………………………………………………………………………………………………..86
فهرست مطالب
عنوان …………………………………………………………………………………………………………..صفحه
جدول3-1- مقیاس ها ،علامت اختصاری و تعداد ماده ها MCMI-III…………………………………47
جدول 3-2- روش نمره گذاری MCMI-III……………………………………………………………….48
جدول 4-1- فراوانی، درصد ویژگی های جمعیت شناختی………………………………………………..52
جدول 4-2- میانگین و انحراف معیار و نتایج آزمون کولموگروف- اسمیرنف و توزیع کجی و کشیدگی اختلالات شخصیت……………………………………………………………………………………………………………………………53
جدول 4-3 – میانگین و انحراف معیار نمرات اختلالات شخصیت در والدین کودکان با و بدون کودک عقب مانده ذهنی………………………………………………………………………………………………………55
جدول 4-4- نتایج آزمون لون برای بررسی فرض همگنی واریانس نمرات در دو گروه نرمال و عقب مانده ذهنی…………………………………………………………………………………………………………….56
جدول 4-5- نتایج تحلیل واریانس مانوا چندمتغیری برای مقایسه اختلالات شخصیت در دو گروه نرمال و عقب مانده ذهنی……………………………………………………………………………………………58
جدول 4-6– میانگین و انحراف معیار نمرات اختلالات شخصیت در والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی دختر با والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی پسر………………………………………………….60
جدول 4-7- نتایج آزمون لون برای بررسی فرض همگنی واریانس نمرات در دو گروه والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی دختر با والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی پسر………………………….61
جدول 4-8- نتایج تحلیل واریانس مانوا چندمتغیری برای مقایسه اختلالات شخصیت در دو گروه والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی دختر با والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی پسر………..63
جدول 4-10- نتایج آزمون لون برای بررسی فرض همگنی واریانس نمرات در در والدین پدر و مادر……………………………………………………………………………………………………………………..66
جدول 4-11- نتایج تحلیل واریانس مانوا چندمتغیری برای مقایسه اختلالات شخصیت در دو گروه نرمال و عقب مانده ذهنی……………………………………………………………………………………………68
فصل اول:
کلیات پژوهش
1- 1 مقدمه
عقب ماندگی ذهنی اختلالی که از کودکی نمایان می شود. با عملکرد عقلانی زیر متوسط (هوشبهر 70 یا کمتر) مشخص می شود. عقب ماندگان ذهنی آموزش پذیر افرادی هستند که بهره هوشی آنان 70-50 می باشد و قادر به فراگیری حداقلی از اطلاعات عمومی و درس های رسمی کلاس از قبیل خواندن و نوشتن و حساب کردن و مهارت های مناسب شغلی بوده و می توانند در اداره زندگی خود از تحصیل خویش بهره مند شوند (اصانلو، 1390).
طبق نظریه های سیستمی خانواده، رفتار هر یک از اعضاء خانواده موجب تاثیر در رفتار سایر افراد خانواده قرار می گیرد لذا وجود هر گونه اختلال روانپزشکی در کودکان و همچنین والدین، موجب تاثیرگذاری بر سایر افراد خانواده می شود (سیگ[1]، دلبر[2]، استنفورد[3]، سوتولو[4]، مک دونوریان[5] و همکاران، 2007). از طرفی نباید این مساله را نادیده گرفت که تشابه ژنتیکی والدین با فرزندان می تواند استعداد ابتلا به اختلال روانی را در هر دو مورد به صورت نسبتاً زیادی هماهنگ گرداند. به طوری که فرزندان دارای اختلالات روانپزشکی، دارای والدینی هستند که از اختلالات روانپزشکی زیادی رنج می برند (گوتسمن[6]، لارسن[7]، برتلسن[8] و مورتنسن[9]، 2010).
با در نظر گرفتن این که شخصیت، نمای کلی از وضعیت روانی هر فرد ارائه می دهد لذا در گام اول شناخت شخصیت به درک بهتر و پیش بینی رفتار آتی فرد کمک می کند (انجمن روانپزشکان امریکا، 1391). بر این اساس بررسی نیمرخ اختلالات شخصیت والدین دارای کودکان عقب مانده ذهنی به درک ارتباط بین مشکلات روانپزشکی والدین و کودکان کمک خواهد کرد.
اساساً خانواده یک سازمان اجتماعی کوچک است که روابط اعضای آن، بخصوص روابط والدین با فرزندان، مهم ترین عنصر شکل دهنده این سازمان است. رشد مطلوب و سالم فرزندان در تمام ابعاد مرهون ارتباط موثر و مطلوب والدین با فرزندان می باشد. تحلیل های نظری و تجربی بسیاری به ارتباط موثر والدین با فرزندان اختصاص یافته است و برای آن اهمیت و ارزش خاصی قایل شده اند. از سوی دیگر، مطالعات و تحقیقات فراوانی به اثر فرزند بر هریک از والدین و دیگر اعضای خانواده و یا بر کل خانواده به عنوان یک رابطه دو جانبه و تاثیرمتقابل توجه داشته اند، اما بررسی مبانی روان شناختی ارتباط موثر و مطلوب والدین بر فرزندان از مهم ترین مسائل در حریم خانواده و سلامت روانی آن تلقی می شود (میرزابیگی، 1388).
خانواده یک نطام اجتماعی است که اختلال در هریک از اجزاء و اعضاء آن کل نظام را مختل می کند و این نظام مختل شده به نوبه خود اختلالات مربوط به اعضاء را تشدید و مشکلات جدیدی را ایجاد می نماید. با این نگرش، معلولیت یکی از فرزندان ،بر تمامی خانواده و کارکردهای مختلف آن و بر یکا یک اعضاء تاثیر غالبا منفی می گذارد. این تاثیرات بر خلاف معلولیتی که عارض شده است اجتناب ناپذیر نیستند و یا لااقل به میزان زیادی قابل جبران و تخفیف می باشند. حضور فرزند استثنایی در خانواده موجب خدشه دار شدن ارتباط های درون گروهی و برون گروهی خانوادگی می گردد و همین مخدوش شدن ارتباط ها موجب بروز مشکلاتی آسیب زا در فضای خانواده می گردد (اشکان، 1393).
با پذیرش این اصل که انسان ذاتاً موجودی است اجتماعی و نیازمند ارتباط، حضور فرزندی با مشخصات استثنایی در بسیاری موارد موجب برهم خوردن ارتباط های برون گروهی و اثر گزاری آن بر ارتباط های درون خانوادگی می گردد. اساساً بروز عقب ماندگی ذهنی در فرزند، مشکلات هیجانی عدیده ای بر جو خانواده وارد می نماید که این مشکلات از سوئی موجب اختلال در بهداشت روانی افراد خانواده شده و از سوی دیگر محیط سالم و آرام خانواده را که کودک عقب مانده ذهنی جهت رشد و باروری نسبی ذهنی بدان نیاز دارد مخدوش می سازد. لذا داشتن یک کودک با ناتوانی تکاملی ممکن است برای نظام خانواده بحران ایجاد کند. هر چه معلولیت ذهنی بیشتر باشد تاثیرات آن در خانواده بیشتر و عینی تر است (نظری و همکاران، 1377). محمدی و دادخواه (1381) نشان داده اند که 76.7% از مادران كودكان عقب مانده ذهنی از مشكلات روانی شدید و 61.7% از مشكلات اجتماعی شدید برخوردار بودند در حالی كه پدران به ترتیب 55% و 38.3% از مشكلات روانی متوسط و مشكلات اجتماعی خفیف برخوردار بودند. مجومدار، سیلواپریرا و فرناندز[10] (2005) نشان داده اند که والدین کودکان عقب مانده ذهنی نسبت به والدین کودکان کنترل بهنجار از اضطراب و استرس بیشتری برخوردار هستند.
بنظر می رسد فشار روانی حاصل از مشکلات داشتن کودک کم توان ذهنی باعث شدت مشکلات خانوادگی می شود و افراد خانواده را برای سازگاری با مشکل جدید، الگوهای رفتاری تازه ای را انتخاب می کنند. با توجه به آنچه گفته شد عقب ماندگی ذهنی می تواند برای خانواده و والدین تاثیر زیادی داشته باشد و موجب افزایش علایم اختلالات شخصیتی گردد. بر این اساس در این تحقیق به نقش عقب ماندگی ذهنی کودکان در مشکلات شخصیتی والدین پرداخته شده است.
2-1 بیان مساله
خانواده یک نظام اجتماعی است که اختلال در هر یک از اعضا و اجزای آن می تواند کل نظام خانواد را مختل می کند و موجب تشدید مشکلات جاری و پیدایش مشکلات جدید می شود. به نظر می رسد عقب ماندگی ذهنی نیز به عنوان یکی از اخلالات رشدی از این قاعده مستثنی نباشد. وجود کودک عقب مانده ذهنی و مشکلات گوناگون در مراقبت و تربیت او، فشارهای بسیاری بر والدین و خانواده به عنوان واحد کل وارد می کند که این فشار ها به نوبه ی خود می تواند سلامت روانی والدین را به مخاطره اندازد و موجب بر هم خوردن تعادل و اعضای آن و نا کارآمدی آنها در انجام دادن وظایف خانوادگی گردد (گنجی، 1392).
آن دسته از والدینی که انتظار دارند فرزندان آنها هدف هایی را که خود در زندگی نتوانستند به آنها برسند بر آورده سازند با ورود کودک عقب مانده ذهنی به زندگی، یاس و ناامیدی را تجربه می کنند لذا بطور مضاعف ضربه می خورند (آقابابایی، استكی آزاد و عابدی، 1392).
با حضور کودک عقب مانده ذهنی، مشکلات مراقبتی برای خانواده و به ویژه تجربیات استرس زا برای والدین ایجاد می شود. چنین وضعیتی مانع از آن می شود که خانواده بتواند کارکردهایی متعارف خود نظیر تربیت فرزندان، روابط اجتماعی، اشتغال، اوقات فراغت، روابط زناشویی را به نحو مطلوبی انجام دهد. از طرفی استرس مداوم در والدین زمینه بروز مشکلات روانی متعددی برای آنها را بوجود می آورد. چنان که پژوهش های قبلی نشان داده اند که والدین کودکان عقب مانده ذهنی در ابعاد مختلف سلامت روانی دچار مشکلات متعددی هستند.
در تکامل شناخت دقیق تر نیمرخ روانی افراد، می توان از رویکرد شخصیتی و بویژه نیمرخ الگوهای بالینی شخصیت استفاده کرد. شخصیت، تاحدودی منحصر به فرد انسان در تطابق با محیط است که با شیوه ی سایر انسان ها تا حدودی متفاوت است. خزانه رفتاری هر فرد او را از دیگران متفاوت کرده و شیوه ای مقابله وی را در برخورد با دیگران تعیین می کند. با این تعریف اختلال شخصیت یک بیماری نیست (شریفی، 1386) از این رو میلون بجای واژه اختلال از اصطلاح “الگوهای بالینی شخصیت” استفاده می کند و هم چنین ذکر می کند که ویژگی عمده ی افراد در اختلال شخصیت شیوه مقابله نا کافی آنهاست. مطالبق با راهنمای آماری و تشخیصی اختلال روانی اختلالات شخصیت الگویی پایدار از رفتار و تجربه درونی است كه با انتظارات فرهنگی، به میزان قابل توجهی مغایرت دارد، فراگیر و نافذ است، و در دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی آغاز می شود، در طی زمان پایدار است و به پریشانی یا اختلال منجر می شود (انجمن روانپزشکی امریکا، 1391). بدین ترتیب شخصیت الگوی بسیار پیچیده و عمیقی است ویژگی های روان شناختی است که خود را در تمامی جنبه های عملکرد فرد آشنا می سازد. این ویژگی های فراگیر بوده و ماتریس پیچیده ای از پیش آمادگی های زیستی و یادگیری ها، الگوهای احساس، ادراک، تفکر و شیوه های مقابله فرد را تشکیل می دهند (شریفی، 1386).
هر چند که گزارش های قبلی بر وجود مشکلات روانی در والدین کودکان تاکید کرده اند اما مشکلات شخصیتی والدین کودکان عقب مانده ذهنی بررسی جامعی انجام نشده است. اما با توجه به نتایج مطالعات قبلی بنظر می رسد که وجود استرس مداوم ناشی از ابتلا فرزند به عقب ماندگی ذهنی، احتمال بروز علایم و حتی اختلالات شخصیتی در والدین کودکان عقب مانده ذهنی را افزایش می دهد. چنانچه مجومدار[11]، سیلواپریرا[12] و فرناندز[13] (2005) كوهسالی و همکاران (1387) گزارش کرده اند که والدین کودکان عقب مانده ذهنی نسبت به والدین کودکان کنترل بهنجار از اضطراب و استرس بیشتری برخوردار هستند. همچنین مطالعه بن تابت[14] و همکاران (2013) حاکی از آن است که مشکلات خلقی و اضطرابی در والدین کودکان دارای مشکلات ناتوانی بیشتر است و از کیفیت زندگی پایین تری برخوردارند. تحقیق بحرینیان و همکاران (1391) حاکی از آن است که مادران کودکان عادی افردی خویشتن دارتر در حالی که مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی افرادی مهربان، محتاط، کمرو، منزوی، مضطرب، هیجانی تر، دلمشغول، تنیده و دارای تنش عصبی بیشتری هستند. همچنین گزارش شده است که مادران دارای دختر عقب مانده ذهنی نسبت به مادران دختران عادی سازگاری
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-07-11] [ 01:32:00 ق.ظ ]
|