مرحله بافرینگ که به عنوان مدت زمان بین وقوع آستانه لاکتات و آستانه تنفسی جبرانی تعریف می­شود، ماحصل مکانیزم­های فیزیولوژیک مختلف می­باشد(80،45). این مرحله با افزایش ناگهانی در غلظت لاکتات خون (وقوع آستانه لاکتات) آغاز و با شروع پر تهویه‌ای[3](وقوع آستانه تنفسی جبرانی[4]) به اتمام می‌رسد و در طی این مراحل اسید لاکتیک تولیدی به وسیله سیستم بافرینگ بدن بافر می‌شود تا زمانی که سیستم بافرینگ در مقابل اسید­­ لاکتیک تولیدی شکست می­خورد که با سقوط در PH و وقوع پر تهویه‌ای همراه می­شود(80). هرچند در ادبیات مدت زمان این مرحله را بیشتر به حساسیت اجسام کاروتید نسبت می‌دهند(72)، لیکن عوامل دیگر از قبیل فرایند کینتیک لاکتات[5] و ظرفیت بافرینگ نیز در مدت زمان این مرحله دخیل هستند(52). ظرفیت بافرینگ بدن از اجزای مختلفی­- اعم از مرکزی (ظرفیت بافرینگ بی­کربناتی خون) و پیرامونی (ظرفیت بافرینگ غیر بی­کربناتی متشکل از بافرهای پروتئینی و فسفاتی) تشکیل شده است که این اجزا از نظر جبری با یکدیگر قابل جمع هستند(52،19). ظرفیت بافرینگ بدن شاخصی تمرین پذیر می­باشد که با توجه به نوع تمرین تطابق ایجاد شده در آن متفاوت می‌باشد. کل ظرفیت بافرینگ بدن در مرحله بافرینگ توسط سه بخش اصلی بافر بیکربنات، بافر فسفات­ها و بافر پروتئین­ها مشخص می­شود که میزان آن را می­توان با استفاده از فرمول[PH]) Δ [LA] .Δ)به دست آورد(20،19). همچنین میزان ظرفیت بافرینگ بی­کربنات را نیز می­توان از طریق[PH]) Δ[HCO3] .Δ( مشخص نمود و ماحصل تفریق ظرفیت بافرینگ بی­کربنات از ظرفیت کل بافرینگ یعنی[ Δ [LA] . Δ [PH] ] – [Δ [HCO3] . Δ [PH] ]که بیانگر ظرفیت بافرینگ غیر بی­کربنات یعنی فسفات­ها و پروتئین­ها می­باشد(19،20). در بعضی از تحقیقات این موضوع نشان داده شده است که ظرفیت بافرینگ در عضلات (بافرینگ غیر بی­کربناتی) در ورزشکاران رقابتی بی­هوازی نسبت به ورزشکاران استقامتی بالاتر است(19،57)، که با ماهیت و نوع تمرین این‌گونه ورزشکاران هم‌خوانی دارد. به این دلیل در ورزشکاران بی­هوازی مراحل آغازین تجمع لاکتات با کاهش هم‌زمان در غلظت بی­کربنات خون همراه نیست. این موضوع بازگو کننده این مطلب است که یون هیدروژن بیشتر از طریق بافرینگ غیر بی­کربناتی درون عضلات و مستقل از یون لاکتات انجام می­گیرد در حالی که عکس این امر یعنی بافر کردن یون هیدروژن بیشتر از طریق بافرینگ بی­کربناتی در ورزشکاران استقامتی صادق باشد(19). چنانچه این امر صادق و سهم نسبی ظرفیت­های بافرینگ ورزشکاران استقامتی و بی­هوازی در مرحله بافرینگ به دلیل سازگاری‌های متفاوت ایجاد شده در آن‌ها متفاوت باشد، این امر محتمل به نظر می‌رسد که تغییرات لاکتات، بی­کربنات و PH در مرحله بافرینگ بین این دو گروه ورزشکار متفاوت باشد. لذا هدف از مطالعه حاضر، در وهله اول بررسی تغییرات لاکتات، بی­کربنات و PH در مرحله بافرینگ بین ورزشکاران استقامتی و بی­هوازی و تعیین سهم نسبی اجزای بافرینگ در این دو گروه ورزشکار است. تغییرات لاکتات خون در حین استراحت و یا فعالیت بدنی ماحصلی از فرایند تولید که عمدتاً به واسطه فعالیت دستگاه بی هوازی انجام می‌شود و فرایند پاک‌سازی آن است که با توان دستگاه هوازی در ارتباط است. نشان داده شده است که ورزشکارانی که ظرفیت هوازی بالاتری دارند در پاک‌سازی لاکتات عملکرد بهتری دارند. به عبارت دیگر می‌توان گفت که تغییرات لاکتات در خون تلفیقی از فعالیت سیستم بی هوازی (تولید) و هوازی (پاک‌سازی) است. لذا می‌توان این فرضیه را توسعه داد که با اندازه گیری تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ بتوان ظرفیت هوازی و بی هوازی ورزشکاران را پیش بینی نمود. لذا به منظور به آزمون گذاشتن این فرضیه، تغییرات لاکتات، بی­کربنات، PH در مرحله بافرینگ در آزمودنی­های نخبه بی­هوازی و هوازی در خلال یک آزمون فزاینده استاندارد مورد بررسی قرار گرفت. سپس ارتباط بین تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ با شاخص­های VO2maxو اکسیژن مصرفی معادل با آستانه لاکتات جهت پیش بینی ظرفیت هوازی به وسیله تغییرات لاکتات مطالعه شد. جهت تعیین اینکه آیا تغییرات لاکتات دوره بافرینگ می‌تواند عملکرد بی­هوازی را پیش­بینی کند یا نه از ارتباط بین تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ و بیشینه لاکتات تحمل شده و کسر اکسیژن توسعه یافته استفاده گردید.1-3. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
اکثر تحقیقات انجام شده در زمینه پیش­بینی عملکرد هوازی و بی­هوازی معمولاً بر روی یک شاخص تمرکز کرده­اند و نتایج آن‌ها بر اساس متغیری واحد ارائه شده است و تحقیقاتی که در آن‌ها از شاخصی ترکیبی در پیش­بینی عملکرد هوازی و بی­هوازی استفاده شده باشد، نادر است. از آنجایی که استنباط بر اساس یک متغیر واحد می­تواند در رشته­های ورزشی که تلفیقی از سیستم‌های هوازی و بی­هوازی را نیاز دارند تا حدودی گمراه کننده باشد، انجام این گونه تحقیقات جهت استفاده از شاخصی ترکیبی در پیش­بینی عملکرد هوازی و بی­هوازی ضروری می­باشد. همچنین در مقایسه با آستانه لاکتات، پاسخ‌های فیزیولوژیک در خلال مرحله بافرینگ شاخص بهتر و دقیق‌تری برای تطابق­های ایجاد شده به اسیدوز متابولیک ناشی از تجمع لاکتات است. بنابراین با توجه فقدان اطلاعات و مطالعات در زمینه پیش­بینی ظرفیت هوازی و بی­هوازی به وسیله شاخصی که هم سازگاری­های مرکزی (بیشتر در ورزش­های استقامتی اتفاق می‌افتد) و هم سازگاری­های محیطی (بیشتر در ورزش‌های بی­هوازی اتفاق می­افتد) را با هم ادغام کند(هر چند به صورت نسبی)، تحقیق حاضر سعی بر آن دارد تا با استفاده از تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا جهت پیش­بینی ظرفیت هوازی و بی­هوازی تا حدودی مشکل پیش رو را بر طرف نماید.
1-4. اهداف تحقیق
1-4-1. هدف کلیپیش بینی عملکرد هوازی و بی­هوازی ورزشکاران نخبه با استفاده از تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا
1-4-2. اهداف اختصاصی
مقایسه­ تغییرات لاکتات دوچرخه سواران نخبه استقامتی و سرعتی در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا
مقایسه­­­ظرفیت بافرینگ بی کربناتی دوچرخه سواراننخبه استقامتی و سرعتی در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا

مقایسه­­ظرفیت ­­بافرینگ غیر بی­کربناتی دوچرخهسواراننخبهاستقامتیوسرعتی در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا

ادامه مطلب

سایت های دیگر :






-link" href="https://mif.kowsarblog.ir/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%B4-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%B3-%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C" target="_blank" rel="noopener noreferrer">پایان نامه برنامه کاهش استرس-کیفیت زندگی


موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...