رابطه را استحکام می بخشد و به طور مثبت با سعادت و سازگاری زناشویی همراه است (پاپاگیورگیو و ولز[28]، 2004). به طور کلی صمیمیت در روابط زناشویی، به صورت الگوی رفتاری بسیار مهمی مفهوم سازی شده است که جنبه های عاطفی- هیجانی و اجتماعی نیرومندی دارد و بر پایه پذیرش، رضایت خاطر و عشق شکل می گیرد (تن هوتن، 2007). نتایج پژوهش وولگستونگ و همکاران (2010) نشان داده است که زنان ناباروری که تحت تأثیر آثار منفی ناباروری هستند، ممکن است دچار مشکل در صمیمیت زناشویی خود شوند. بگموآراس[29](2010) در پژوهش خود نشان داد که ناباروری فرایندی استرس زا برای زنان است و موجب اضطراب و در نتیجه تعارضات زناشویی می شود. البرز (2011) نیز در پژوهش خود نشان داد که مشکل تعارضات زناشویی در زنان نابارور به طور معنی داری بیش از سایر زنان است. همچنین نتایج پژوهشی حاکی از افزایش صمیمیت زناشویی در جامعه زنان بارور بوده است (باقریان، 2010؛ اسفند آبادی، 2012).همانطور که نتایج نشان داده است ناباروری پیامدهای روانشناختی بسیاری دارد (ابی و همکاران، 2009). یکی دیگر از این پیامدها عقاید و باورهای غیر منطقی است. منظور از باورهای غیر منطقی آن دسته از ارزش ها و هنجارهایی است که ممکن است افراد در زندگی فرا گیرند و به طور اساسی واقع گرایانه و متداول نباشد. این عقاید غیر منطقی می تواند به ایجاد مشکلات روان شناختی و هیجانی منجر شود (گلی، احمدی و گلی، 1391). تفکر غیر منطقی در بسیاری از موارد، موجب کاهش عملکردهای روان شناختی و عاطفی می شود (فیکیس و همکاران[30] ، 2003). به عقیده بک[31] (1976؛ به نقل از به نقل از هنرپروران، قادری، تقوا و زندی قشقایی، 1391) مشکلات عاطفی و رفتاری از تحریف واقعیت بر اساس فرض ها و منطق معیوب ناشی می شوند. این نوع ارزیابی های تحریف شده به هیجان های خاصی منجر می شوند. بنابراین پاسخ های هیجانی فرد با ارزیابی تحریف شده خود و نه با واقعیت هماهنگ است (گوردن و پائول[32]، 2008). وقتی یک رویداد یا واقعه ناراحت کننده برای ما اتفاق می افتد، خود آن رویداد ما را ناراحت یا مضطرب نمی کند، بلکه برداشت ما از آن رویداد است که منجر به اضطراب و ناراحتی ما می شود (اسمیت[33]، 2000؛ به نقل از هنرپروران و همکاران، 1391). موسوی نیک و باساواراجاپا[34] (2012) در پژوهشی نشان دادند که زنان نابارور باورهای غیرمنطقی و افسردگی در در سطح بالایی قرار دارند.
نتایج پژوهش نشان می دهد خطاهای شناختی به علت نبود فرزند به نوبه خود سبب احساس فرسودگی و خستگی، ارتباط نامناسب با همسر و کاهش علاقه، محبت، محبت و خشنودی از فعالیت جنسی می شود (خایاتا، رایزک، حسن، غزال- ایود و اسد[35]، 2003). فیکیس و همکاران (2003) در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که باورهای غیر منطقی نسبت به فرزندار شدن می تواند منجر به افزایش مشکلات عاطفی و روانشناختی شود و نیز بیماران با سطوح بالای باورهای غیر منطقی در خطر کاهش کیفیت زندگی می باشند. نتایج مطالعه ای در تبریز نشان داد، در خانم های نابارور با باورهای غیر منطقی بیشتر نسبت به فرزندار شدن، افسردگی بیشتر است (فرزادی و قاسم زاده، 2008). گلی و همکاران (1391) در پژوهش خود نشان دادند که وجود باورهای غیر منطقی در زنان نابارور باعث کاهش کیفیت زندگی آنان می شود و نتایج آنها بیانگر سطوح بالای باورهای غیر منطقی خانم های نابارور و نیاز به داشتن فرزند به منظور شاد زیستن می باشد. رید، کاریر، بوچر، وایتلی، بوند و ذلکویتز[36] (2014) در پژوهش خود نشان دادند که بعضی از زوج­های نابارور به علت نگرش منفی نسبت به مشاوره روانی از  خدمات پشتیبانی روانشناختی ناباروری اطلاعاتی ندارند.با وجود این که مطالعات مختلف اهمیت ارتباط مسائل جسمی- روانی و ناباروری را نشان داده­اند؛ ولی هنوز جنبه­های گوناگون ناباروری در هاله­ای از ابهام قرار دارد و با توجه به تمام موارد ذکر شده در مورد مشکلات مربوط به ناباروری، پژوهش حاضر درصدد آن است که به این سؤال اساسی پاسخ دهد که آیا بین  دلزدگی زناشویی، روابط صمیمی با همسر و باورهای غیر منطقی در زنان بارور و نابارور تفاوت معناداری وجود دارد؟
[1] . Infertility
[2] . Bhasin, Kretser & Baker
[3] . Speroff & Fritz
[4] . Razik, Hady Farag & Sheta
[5] . Darman & Divis
[6] . Lee, Sun & Chao
[7] . Fido
[8] . Oats & Abraham
[9] . Berek[10] . Richard & Kristin
[11] . Donkor & Sandall
[12] . Cwikel, Gidron & Shiner
[13] . Volgsten & et al

[14] . Onat & Beji

ادامه مطلب

سایت های دیگر :