بودن اکثریت فعالیت­های اقتصادی و اجتماعی از یک طرف، و عدم امکان خصوصی سازی در سطح وسیع از طرف دیگر، مسئله تحول و سنجش وضع موجود سازمان­ها و تعیین عوامل موثر بر کارآفرینی را اجتناب ناپذیر می­کند، زیرا به نظر می رسد که تنها راه درمان بوروکراسی و افزایش کارایی و بهبود سازمان­های دولتی کارآفرینی است(جهانگیری،90).

از طرفی شناسایی و انتخاب فرصت­های درست برای سازمان­ها یکی از مهمترین توانایی­های سازمان­ها می باشد. درنتیجه شرح کشف و توسعه فرصت­ها یک بخش کلیدی تحقیقات کارآفرینی محسوب می­شود. مدل­های گوناگون شناخت یا توسعه در سال­های اخیر ارائه گردیده­اند. این مدل­ها براساس فرضیات مختلف وگاهی اوقات متضاد برگرفته شده از رشته­های گوناگون می­باشد.در حالی که این تلاش­ها کمک زیادی به درک ما از شناسایی فرصت نموده­اند، اما آنها در ارائه درک جامع از فرایند به دو دلیل اصلی ناتوان بوده­اند. اولا هر کدام از این دیدگاهها اساسا تمرکز بر فقط یکی از جنبه­های گوناگون فرایند می­نمایند. برای مثال، سیگریست[1](1999) نگاه به فرایند شناخت، که در شناسایی فرصت وجود دارد می­پردازد. هیلز و همکاران[2](1997) به مطالعه محتوای شبکه اجتماعی موضوع می­پردازرند، در حالی که  شین[3] (1999) بر دانش قبلی و تجربه لازم برای شناخت موفق تمرکز دارد. با این وجود، تمرکز بر فاکتورهای معین منجر به مطالعه عمیق فاکتورهای فردی و اختصاصی با هزینه نادیده گرفتن فاکتورهای مهم دیگر در همان مطالعه می­گردد. همچنین توافقی بین محققان کارآفرینی برای مفاهیم اصلی استفاده شده برای تعریف و عملیاتی کردن فرایند مورد پرسش وجود ندارد. بطور خلاصه ما هنوز از توسعه یک تئوری جامعه شناسایی و توسعه فرصت دور هستیم. مفهوم شناسایی فرصت تاحد زیادی پیچیده می­باشد و مطالعات موجود در این موضوع  نوار وسیعی بین مدیریت، تئوری سازمان، بازاریابی و کارآفرینی می­باشد.

بنابراین برای آنکه بتوان در هر صنعت و سازمانی به درستی فرصت­های بالقوه و بالفعل را تشخیص داد نیاز است از مدلی استفاده شود که در حد امکان  تمام جوانب آن سازمان را در نظر بگیرد. با توجه به گذار دانشگاه­ها از آموزش محور به پژوهش محور و از پژوهش محور به دانشگاه­های کارآفرین و همچنین حرکت دانشگاه­ها به سمت خودکفا شدن اهمیت تشخیص فرصت­های کارآفرینانه­ی دانشگاهی بیشتر  و بیشتر شده است. در این پژوهش برآنیم با مطالعه و تلفیق مدل های موجود تشخیص فرصت های کارآفرینی و همچنین استفاده از نظر خبرگان مدلی را طراحی نمائیم که با استفاده از آن بتوان فرصت­های کارآفرینانه در دانشگاه را به درستی تشخیص داد تا با بهره­برداری از این فرصت­ها به حرکت دانشگاه به سمت دانشگاه کارآفرین کمکی کرده باشیم. این مدل شامل چه موجودیت های خواهد بود و هرکدام از این موجودیت ها شامل چه خصیصه­های می باشند و چه ارتباطی بین قسمت های آن وجود خواهد داشت و در نهایت این مدل چگونه عمل خواهد کرد؟

1-3       اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت و ضرورت تحقیق به دو بخش نظری و کاربردی تقسیم می­شود که دربخش نظری این پژوهش، به مرور تعاریف، نظریه ها و مدل های موجود تشخیص فرصت می پردازیم، هر کدام با رویکردی خاص و یا برای سازمان یا صنعتی خاص در نظر گرفته شده­اند. نتایج این مرور رسیدن به موجودیت های خواهد بود که در مدل مورد نظر از آن استفاده می نمائیم البته نظر خبرگان نیز بر تعیین این موجودیت­ها تاثیر پر­رنگی خواهد داشت.  این موجودیت­ها به طور مستقیم و غیر مستقیم بر هم اثر می­گذارند و هر کدام از آنها دارای خصیصه­های هستند که تشکیل دهنده مدل تشخیص فرصت در دانشگاه هستند.

از نتایج کاربردی این پژوهش نیز می­توان به موارد زیر اشاره نمود:

1- نتایج بدست آمده از این پژوهش می­تواند به تحقیقات بعدی که در این زمینه انجام می­گیرند کمک کند.

2- نتایج این پژوهش به دانشگاه­های که بدنبال تشخیص فرصت های کارآفرینانه هستند می­تواند کمک ­نماید.

3- این پژوهش به مدیران ارشد دانشگاهی این کمک را می­کند که به کدام قسمت های دانشگاه توجه و تمرکز بیشتری برای استفاده از فرصت­ها داشته باشند.

4- به دلیل اینکه مورد مطالعه بومی می­باشد می­تواند مدلی واقعی­تر برای تشخیص فرصت­های کارآفرینانه دانشگاهی برای دانشگاه­های ایرانی باشد.

5- نتایج این پژوهش به دانشگاه کمک خواهد کرد که وارد چه صنایعی شود و .

1-4       اهداف تحقیق
1-4-1     هدف اصلی
ارائه مدلی که دانشگاه فرصت های کارآفرینانه را با استفاده از آن تشخیص دهد.

1-4-2     اهداف فرعی

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...