علوم اجتماعی – جامعه شناسی
علوم ارتباطات
عمران
مدیریت آموزشی و برنامه ریزی درسی
معماری و شهرسازی
مهندسی برق
مهندسی شیمی
مهندسی صنایع
مهندسی کامپیوتر
 

پایان نامه زیست جهان دانشجویان و روند عرفانی شدن در جوامع مدرن
 
متن کامل پایان نامه  – دانشگاه تهران
پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم اجتماعی گرایش جامعه شناسی
با عنوان :
زیست جهان دانشجویان و روند عرفانی شدن در جوامع مدرن

در ادامه مطلب می توانید تکه هایی از ابتدای این پایان نامه را بخوانید
و در صورت نیاز به متن کامل آن می توانید از لینک پرداخت و دانلود آنی برای خرید متن کامل این پایان نامه اقدام نمائید.
 
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
مقدمه
از عصر روشنگری و همزمان با رشد جریان عقلگرایی، این ایده كه «افول دین حتمی است» در محافل روشنفكری غرب فراگیر شد. این ایده از دو جهت تقویت میشد: یكی، به دلیل جدایی روزافزون نهادهای دینی از نهادهای سیاسی و اقتصادی و دیگری، به دلیل كشفیات و نظریه های جدید عملی و ایدئولوژی های فكری كه با ادعاهای كلیسا –بعنوان نهاد متولی دین – در مورد طبیعت و انسان كه بصورت نیرویی بیبدیل در كشورهای حامل 1 ناهمخوانی های بسیار داشت. فرآیند فراگیر نوسازی مدرنیته در آمده بود به همراه تبیینها و تفسیرهای غیردینی كه از طبیعت، جامعه و هستی انسان توسط نظریه های جدید علمی و ایدئولوژی های فكری ارائه میشد، نفوذ و حضور اجتماعی دین را به چالش میكشید و كارویژههایی را كه در گذشته بر عهدة دین بود برعهدة نهادهای غیردینی مینهاد. كاهش نفوذ دین در حوزة عمومی و عقبنشینی دین از بسیاری از حوزههایی كه قبلاً در آن حضور داشت این ایده را تنها در سطح ساختی جامعه محدود نمی شود بلكه روز به روز بر تعداد 2 تقویت كرد كه عرفی شدن كسانی كه مبتنی بر تفسیر دینی از جهان زندگی میكنند نیز افزوده میشود. بنیانگذاران جامعه شناسی دین- ماكس وبر و امیل دوركیم – پیشبینی میكردند كه با رشد علم و عقلانیت و تخصصی شدن امور، روز به روز انحصار دین بر نهادهای جامعه، اخلاق و ذهن عمومی كاسته خواهد شد تا جاییكه این روند به محو دین سنتی منجر خواهد شد. در قرن بیستم، در دهة 50 و 60 میلادی، بسیاری از جامعه شناسان دین با تأیید نظر اسلاف خویش، عرفیشدن ذهنی را نتیجة حتمی عرفی شدن عینی میدانستند و كمرنگ شدن نقش نهادها، سمبل ها و نمادهای دینی در جامعه را پیش بینی میكردند. پیتر برگر از پیشقراولان نظریه عرفی شدن، افول دین در دو سطح را پیش بینی میكرد: سطح 3 ساختی جامعه (عینی) و سطح فردی (ذهنی). بعلاوه، وی به روند عرفی شدن درون دینی نیز قائل بود، یعنی روندی كه طی آن محتوای دین روز به روز از مضامین مربوط به ماوراء طبیعت و جهان آخرت تهیتر، و نهادهای دینی هر چه بیشتر با جامعة عرفی شده سازگار خواهند شد. 1 -Modernization 2 – Secularization 3 – Peter Berger مقدمه ٢ خیزش های دینی در قالب جریانات فكری و اجتماعی در نیمة دوم قرن بیستم بویژه دهه های هفتاد و هشتاد میلادی اما، نشان از واقعیتی دیگر داشت. پیش بینی بنیانگذاران جامعه شناسی دین غلط از آب در   برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید آمده بود. ظهور دوبارة دین و حضور فعال آن در صحنههای اجتماعی و سیاسی در كشورهای در حال توسعه و نیز در كشورهای صنعتی پیشرفته، بسیاری از جامعه شناسان را بر آن داشت تا بر نقش فعال دین در دنیای كنونی صحه گذارند و به تبیین خیزش ها و جنبش های دینی و نسبت آن با سیاست بپردازند. از جملة این نظریه پردازان پیتر برگر است. وی در یك چرخش قابل توجه در بخشی از آراء قبلی خود در باب عرفی شدن و وضعیت دین در دنیای كنونی، اذعان میكند: «نمیتوان گفت ما در جهانی سكولار زندگی میكنیم. بجز چند مورد استثناء، جهانی كه ما در آن زندگی میكنیم همانند گذشته آكنده از احساسات دینی است و در برخی مناطق این احساسات بسی بیشتر از گذشته است» (برگر، 18 :1380). وی تصریح میكند اولاً، دین در دنیای كنونی با پیوند دوباره با سیاست و اجتماع تأثیری مهم و غیر قابل انكاری بر فرآیند توسعه در بسیاری از جوامع، سیاست جهانی و مباحث اساسی دنیای كنونی -حقوق بشر، عدالت، جنگ و صلح- خواهد داشت. ثانیاً، عرفی شدنِ عینی لزوماً با عرفیشدنِ ذهنی ارتباط ندارد؛ چه در یك جامعة در سطحِ ساختی سكولار، دین در سطح فرهنگی و آگاهی فردی جایگاه و منزلت بلند مرتبهای داشته باشد و یا بعكس(همان، ص19). برگر با اشاره به ظهور نظریه های جدید علمی بویژه در حوزه های علوم طبیعی (فیزیك، كیهان شناسی و …)، چالشهایی كه در قالب نظریات ضد مدرن ظهور یافته، و نیز نیاز مبرم دنیای جدید به اخلاق و در نتیجه فراهم شدن شرایط لازم برای زیست ادیان در دنیای كنونی، معتقد است كه مدرنیته لزوماً به افول دین نمیانجامد (برگر، 1980)؛ تجربیات كشورهای در حال توسعه نشان میدهد كه فرآیند نوسازی در آنها بعنوان فرآیندی تكخطی و بیبدیل به چالش كشیده شده بطوریكه در بسیاری از این 4 كشورها نیروهای نوسازی ستیز كه توانی به اندازه نیروهای حامی نوسازی دارند، ظهور یافته اند و سرنوشت این كشورها درگرو نحوة تعامل این نیروها است. در كشورهای صنعتی نیز فرآیند نوسازی را بوجود آورده است كه در قالب جنبشها و سبكهای جدید زندگی ظهور یافتهاند. 5 نیروهای نوسازیزدا 4 – Counter-Modernization 5 – De-modernization مقدمه ٣ اما وضعیت این نیروها در ایران چگونه است؟ پاسخ به این سوال یعنی تبیین وضعیت تعامل نیروهای نوسازی و نوسازی ستیز در سطح كلان و نیز نحوة تعامل آگاهی مدرن (آگاهی حاصل از مهمترین نهادهای مدرن, یعنی بوروكراسی و تولید صنعتی) با آگاهی دینی در جامعه ما، میتواند روشنگر بسیاری از چالشهای موجود در جامعه باشد. این همان چیزی است كه این رساله در كانون توجه خود قرار داده است( البته نه در سطح كلان بلكه در سطح میانی جامعه، یعنی در دانشگاه بعنوان یك نهاد میانی در جامعه). و در واقع، این رساله دو هدف را دنبال میكند: نخست بررسی میزان چندگانهشدن زیست جهان دانشجویان و میزان موجهنمایی دینی(مقبولیت تعاریف، مضامین و نمادهای دینی) در این وضعیت و دوم، تأثیر چندگانه شدن آگاهی زندگی روزمره دانشجویان بر باورها و عقاید دینی آنها. چارچوب نظری این رساله مبتنی بر آراء پیتر برگر است. از زمانی كه وی به همراه توماس لاكمن كتاب پرخواننده «ساخت اجتماعی واقعیت, 1375» را نوشت,
در واقع، بنیان نظریی را برای خود برگزیـد كه تقریبا در تمامی آثارش به آن پایبند بوده است. وی این بنیان نظری را در جامعه شناسی پدیداری قـرار داده بود تا توجه جامعه شناسی شناخت را از “ایدئولوژ ی” به “شناسایی 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...