پایان نامه بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد مالی بانکها |
1-2 بیان مسئله و تشریح آن
سرمایه فکری زاده عرصه علم و دانش است. این واژه که هنوز در دوران تکوین خود به سر میبرد، برای نخستین بار زمانی مطرح شد که شرکت بزرگ سوئدی اسکاندیا شروع به اجرای مجموعهای از روشهای نوآورانه علمی برای توجه ویژه به داراییهای نامحسوس خود کرد (ادوینسون، ۲۰۰۸) سرمایه فکری نوعی سرمایه است که به عنوان دارایی نامشهود یک سازمان شناخته و ادعا میشود که یک دارایی ارزشمند در سازمان میباشد.[1] در دو قرن گذشته دانش عمومی بر این محور قرار گرفته بود که تنها دو عامل نیروی کار و سرمایه در تولید محصول نقش دارند؛ در حالی که در عصر حاضر، دانش و اطلاعات به عنوان دارایی ایجاد کننده ثروت و ارزش اقتصادی شناخته شدهاند. علاوه بر این توسعه فناوریهای جدید در قرن بیستم بخش وسیعی از فعالیتهای فیزیکی ایجاد کننده ارزش را به ابعاد مبتنی بر دانش انتقال داده است.امروزه سرمایه فکری به طور گسترده اعم از دانش، تجربه، مهارت شخصی، روابط خوب و یا توانایی فناوری به عنوان یک منبع مهم مزیت رقابتی شرکتها بشمار میرود. همچنین عامل کلیدی در سودآوری شرکت محسوب میشود.[2]
از طرف دیگر با ورود به هزاره سوم میلادی، چیزی که بیش از همه چشمگیر است، توسعه دانش و روند گرایش سازمانها به سوی دانش محوری می باشد. هم اکنون کشورهای توسعه یافته از تولید دانش کسب ثروت می کنند و در حال واگذاری فعالیتهای سخت افزاری به کشورهای درحال توسعه هستند. در این میان توسعه منابع انسانی یکی از مهمترین مزیتهای رقابتی این دوره تلقی می شود که موجب خلق ایدههای جدید کسب و کار،کارآفرینی و در نهایت توسعه پایدار می گردد.
علیرغم افزایش تقاضا برای اطلاعات مربوط به سرمایه فکری، نتایج پژوهشهای انجام شده حاکی از آن است که یک مغایرت و اختلاف مهم و پایدار در کیفیت و کمیت اطلاعات گزارش شده [3] شرکتها در مورد این منبع کلیدی وجود دارد. به عقیده بریننان (۲۰۰۱) بخشهایی که سهم داراییهای نامشهودشان پایینتر است انگیزه کمتری برای افشای اختیاری سرمایه فکری در گزارشهای سالانه دارند. از آنجا که دانش عامل مهمی در رشد و توسعه شرکتها در آینده خواهد بود و توانایی شرکتها به اندازهگیری، متکی بر مدیریت و توسعه دانش و تخصصها است، شرکتها باید برای مواجه با شرایط مربوط به بازارها دائماً در حال تغییر باشند که این تغییرات در زمینه فناوری؛ توانایی و شایستگیهای ضروری برای پذیرش و همسوسازی با محیط را توسعه میدهند. در این رابطه منابع انسانی و مدیریت شرکت، راهبردها و سازمان از اجزای مهم بشمار میروند و دانش به یک دارایی مهم در شرکت تبدیل میشود. پیشرفتهای سریع فناوری در قدرت محاسباتی، فناوریهای ارتباطی، ماهیت دانش و مهارتها، استعدادها و دانش تجربی افراد را در محیط کار تغییر میدهند. امروزه اطلاعات جهانی بازار به نوع متفاوتی از کارگر با شایستگیها، ویژگیها و توانایی فکری سریع و هدایت کننده به سمت تفکر منظم و مهم در محیط دانش محور نیاز دارد.[4]
مطالعههای انجام شده در این زمینه نشان میدهد که دانش و سرمایه فکری اهمیت زیادی پیدا کرده و به یک کالای مهم در ایجاد ارزش در واحد تجاری تبدیل شده است. اقدامات اقتصادی شرکتها به شدت بر پایه دانش و فناوری قرار گرفته و در اغلب موارد با سرمایه فکری و داراییهای نامشهود مرتبط است.[5]
عدم ارائه گزارشاتی در مورد شناسایی و ارزیابی و ارتقاء و نحوه استفاده از سرمایه فکری در سازمان اختلاف بین سرمایهگذاران را منجر میشود و آنان را به دو گروه آگاه و ناآگاه از مسایل و مشکلات و امور سازمان تقسیم میکند همچنین موجب میشود سرمایهگذاران آگاه بازده- های غیرعادی بالاتری را بدست آورند و ثروت بیشتری توسط سرمایهگذاران ناآگاه به ویژه در طول دوره عرضه اولیه اوراق شرکت (IPO) انتقال یابد.[6]
با ظهور اقتصاد اطلاعاتی و ورود اقتصاد دانایی محور و شبکهای، نقش منابع انسانی به عنوان یک عنصر رقابتی و راهبردی مطرح میشود. ارائه محصولات و خدمات متفاوت و متمایز، کاهش هزینهها، خلاقیت و نوآوری و افزایش رقابتپذیری از مزایای وجود منابع انسانی ماهر، با تجربه، خلاق و با نشاط است. در این شرایط، مدیریت منابع انسانی، نقشی متمایز و متحول و هم راستا با تحولات کسب و کار و ارتقای جایگاه منابع انسانی و گستردگی آن در سازمان دارا است.سرمایه انسانی تنها نهادهای است که میتواند ضمن تغییر خود، سایر نهادههای تولید را نیز تغییر یا تعدیل نماید، مبنایی برای نوآوری فراهم سازد و در سطح وسیع به رشد اقتصادی بیانجامد. در نتیجه در سطح کلان منافع اجتماعی حاصل از انباشت سرمایه انسانی، سلامت بیشتر، اشتغال شهری بالاتر، همبستگی اجتماعی افزونتر و سطح امانتداری بالاتری را در جامعه به وجود می آورد که موجب کاهش هزینه معاملات میشود و در دراز مدت بر رشد اقتصادی تأثیر میگذارد و رفاه و آرامش جامعه را بهبود میبخشد. در سطح خرد ارزش بازار سازمانها کمتر به منابع مشهود بستگی دارد و بیشتر وابسته به داراییهای نامشهود به ویژه سرمایه انسانی است (کردستانی،۱۳۸۷)
در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نقش اصلی در بازار پول را بانکها بازی میکنند. برای تولید کالاهای سرمایهای، واسطهای و ایجاد خدمات زیربنایی که شرط لازم توسعه محسوب میشود نیاز به سرمایه است. منبع تشکیل سرمایه، پسانداز است هر چه میزان پسانداز بیشتر شود شرایط برای سرمایهگذاری هموارتر خواهد بود. تشکیل سرمایه و وجود نرخهای پسانداز و سرمایهگذاری بالا میتواند منجر به نرخ رشد پایدار غیرتورمی شود. نظام بانکی به طور کلی از طریق ایجاد ساز و کار خلق پول، تجهیز پساندازها و تدارک نقدینگی، تدارک ابزار پرداخت و ، در کنار اینها با کمک به ایجاد تعادل بین سرمایهگذاری و پسانداز و ایجاد تعادل در بخش خارجی، بر عملکرد کل اقتصاد تأثیر میگذارد. در واقع بانکها پولهای سرگردان و سرمایههای غیرقابل بکارگیری و جزئی افراد و مؤسسات و را در قالب سپردههای بانکی متمرکز و به یکی از عوامل اساسی تولید تبدیل مینمایند. از ملموسترین کارکردهای نظام بانکی کشور تجهیز منابع سرمایه یا تجهیز سپردهها و تدارک نقدینگی برای سرمایهگذاری در حوزههای مختلف اقتصاد و تخصیص بهینه منابع سرمایه میباشد. در اقتصادهای توسعه یافته نظام مالی گسترده است به گونهای که موسسههای پولی متعدد در آنها قابل تمیز میباشند. در اقتصادهای در حال توسعه، این بازارها کوچک بوده و بیشتر متشکل از شبکهای از بانکهای ملی و تجاری است.
سایت های دیگر :
|
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-03-01] [ 02:33:00 ق.ظ ]
|