شکل 2-7) سلسله مراتب نیازهای مازلو 39
شکل 2-8) مقایسه تئوری های ماسلو و هرزبرگ درباره انگیزش 45
شکل 2-9) نیازهای ارضا نشده اعضا سازمان که به رفتار مناسب یا غیر مناسب منجر می شود 53
شکل 2-10) رابطه بین نیروهای خارجی و سازمان 66
شکل 4-1) نمای مدل ساختاری با ضرایب استاندارد 143چکیده:
هدف این پژوهش ارائه مدل تصمیم گیری در بخش بازاریابی بانک سپه استان کرمانشاه می باشد که در آن تعداد هفت فرضیه مورد آزمون قرار گرفته است. روش این پژوهش از نظر بررسی متغیرها از نوع توصیفی- پیمایشی، از نظر نوع هدف کاربردی و از نظر زمان اجرا، مقطعی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی پرسنل بانک سپه استان کرمانشاه هستند. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی ساده بود که تعداد 347 نفر از پرسنل بانک با بهره گرفتن از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران به عنوان نمونه برای جمع آوری داده ها تخمین زده شدند. برای تجزیه تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از نرم-افزار آماری SPSS و برای تحلیل و تأیید مدل از روش تحلیل عاملی تأییدی با بهره گرفتن از نرم افزار معادلات ساختاری AMOS استفاده شد. با توجه به نتایج این پژوهش، کلیه ی فرضیات معنی دار بوده و رابطه مستقیم و معنادار متغیرها با تصمیم گیری اثبات شد. مدل تصمیم گیری پیشنهادی نیز با شاخص-های برازش مطلق، برازش تطبیقی و برازش مقتصد تأیید گردید.
کلمات کلیدی: مدل تصمیم گیری، بازاریابی، یادگیری، انگیزش، ابزار تصمیم گیری، ابعاد بازاریابی و بانک سپه
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1-مقدمه
با رقابتی شدن بازارهای مالی به منظور موفقیت بیشتر و پیشرفت اهداف و فعالیت در کنار رقبا هر مؤسسه مالی و بخصوص بانک ها با توجه به چشم انداز مأموریت و اهداف و شرایط و امکانات داخلی و فرصت ها و تهدیدهای موجود، یک برنامه بازاریابی جامع و کامل را تدوین و اجرا می نمایند. تدوین برنامه بازاریابی شامل طراحی فرآیند پیش بینی وقایع و تعیین راهبردهایی جهت دستیابی به اهداف آتی مؤسسه می باشد.
امروزه سازمان هایی که خواهان موفقیت می باشند در جستجوی راه ها و روش هایی هستند که بتوانند رهبری بازار را در کنترل خود درآورند، یکی از مهمترین عوامل موفقیت مشتری گرایی است از این رو بانک ها برای جلب و جذب مشتری با یکدیگر به رقابت می پردازند و هیچ بانکی نمی تواند بدون مشتری به حیات خود ادامه دهد. در بازار رقابتی بین بانک ها کسانی موفق خواهند شد که برای ارائه خدمات به مشتریان برنامه های خاص بازاریابی در جهت جلب رضایت مشتریان داشته باشند و با بهره گرفتن از روش ها و استراتژی های بازاریابی در جذب مشتریان و به دست آوردن رضایت آنها به اهداف مورد نظر خود دست خواهند یافت.
1-2 بیان مسئله
در فاصله سال های 1974-1967 تعداد محدودی مدل در زمینه سیستم های اطلاعات بازاریابی ارائه شده است. یکی از اولین مدل ها در این زمینه، سیستم های اطلاعات بازاریابی را بر اساس آمیخته بازاریابی و تأکید بر توسعه برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی مورد توجه قرار داده است. کال گیت در تحقیقی با عنوان ایجاد مزیت رقابتی پایدار از طریق تکنولوژی سیستم های اطلاعات بازاریابی در صنعت بانکداری آمریکا و انگلستان، تأثیر این سیستم را در افزایش کارآیی، امکان رقابت خدمات بانکی و پیش بینی رفتار مصرف کننده مورد بررسی قرار داده است. بر اساس نتایج این تحقیق، تکنولوژی سیستم اطلاعات بازاریابی با پیچیدگی، خطرات و هزینه های گسترده مواجه است، اما نقش مؤثری در دستیابی به مزیت رقابتی پایدار ایفا می کند (کال گیت ، 1998، 80-89). برنامه ریزی بازاریابی فرآیندی است که از طریق آن مقاصد، اهداف و استراتژی های خرد و کلان بازاریابی در یک دوره زمانی مشخص و بر اساس رویه و الگویی تحلیلی، منطقی و نظام مند برای تحقق مزیت رقابتی تدوین می شود. در¬ حالی ¬که تمامی تصمیمات از انسجام و هماهنگی درونی (با برنامه ریزی استراتژیک و مأموریت و رسالت و استراتژی های جامع سازمانی) و بیرونی (با عوامل و شرایط محیط بازاریابی) برخوردارند (صادقی و همکاران، 1390). از دیدگاه مدیر بازاریابی، سیستم اطلاعات بازاریابی، ابزاری به¬ منظور اداره اطلاعات بازاریابی، تحقیق بازاریابی، برنامه ریزی بازاریابی و مدل ¬سازی مبادلات بازاریابی، تصمیم گیری در بازاریابی، بودجه ریزی و تجزیه و تحلیل حالت های مختلف انجام یک فعالیت و گزارش دهی و کنترل می باشد. در حوزه عملیاتی نیز این سیستم، معمولاً شامل فعالیت هایی نظیر بکارگیری ابزار بهره وری فروشندگان، مدیریت بازاریابی و فروش، برقراری ارتباط مستقیم، ایجاد پایگاه داده های بازاریابی و بازاریابی تلفنی است (ژو ، 1999، 265).

سیستم های خبره از مهم ترین ابزارها یا به عبارتی کاربردهای سیستم های پشتیبان تصمیم هستند. این سیستم ها که نوعی نرم افزار و یا برنامه کامپیوتری محسوب می شوند در زمینه های متنوعی بعضی از توانایی های انسان متخصص و خبره چون استدلال، ارزیابی، پیش بینی، حل مسئله، تشخیص و استنتاج را شبیه سازی می کنند (ریکس ، 2004). در سطح کسب و کار دو تایپولوژی معمول مایلز و اسنو (1978) (فرصت جو، مدافع، تحلیلگر و منفعل) و پورتر (1980) (رهبری هزینه، تمایز و تمرکز) در ادبیات استراتژی بازاریابی بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. اسلیتر و السن (2001) استراتژی های بازاریابی را به بازاریابان مهاجم، بازاریابان انبوه، بازاریابان کوچک و بازاریابان ارزش طبقه بندی کرده اند (دانشیان و همکاران، 1390).

ادامه مطلب

سایت های دیگر :