حق فسخ در صورت عدم امکان الرام/:پایان نامه فسخ قرارداد |
حق فسخ در صورت عدم امکان الرام/:پایان نامه فسخ قرارداد
حق فسخ در صورت عدم امکان الرام به انجام عین تعهد در فقه امامیه
خیارات موجود در قانون مدنی دارای مبنای مشترک و یگانه ای نیستند.
مبنای فسخ قرارداد ممکن است، متفاوت باشد؛ به بیان دیگر فسخ قرارداد مبتنی بر حقی است که یا به وسیلۀ توافق طرفین ایجاد شده، یا به وسیلۀ حکم مستقیم قانون به وجود آمده است و این حق برای یکی از طرفین یا هر دو یا شخص ثالث میباشد.
الف) توافق طرفین
طرفین قرارداد میتوانند ضمن عقد یا خارج از آن برای یک یا هر دو طرف معامله یا شخص ثالث، حق فسخ قرار دهند. مانند اینکه شخصی ماشینی را به دیگری بفروشد و در آن شرط شود که هر کدام از طرفین یا شخص ثالث هر وقت مایل باشند، بتوانند ظرف یک ماه آن معامله را فسخ کنند، به این حق اصطلاحاً خیار شرط گفته میشود و در مواد 399 و 400 قانون مدنی به آن اشاره شده است.
ب) حکم مستقیم قانون
قانون در مواردی برای جلوگیری از ضرری که به طور ناخواسته از قرارداد، مت
وجه یکی از دو طرف معامله است، به طور مستقیم به او حق میدهد که بتواند با فسخ قرارداد، از ضرر مذکور جلوگیری کند مثل اینکه کسی خانهای را اجاره کند و پس از مدتی متوجه شود که سکونت در آن میسر نیست، که در اینجا به استناد مواد 478 و 479 قانون مدنی حق دارد عقد اجاره را فسخ کند.
با وجود این از استقرا در مواد قانونی این نتیجه ی مهم به دست می آید. مبنای اصلی خیارات بر پایه ی غلبه یکی از دو اصل «حکومت اراده» و «لاضرر» است.( کاتوزیان، 1384، ص 34)
خیارات پیش بینی شده در فقه و قانون مدنی دو مبنای اصلی دارند:
1) احترام به تراضی صریح یا ضمنی افراد یا استدلالات مربوط به رضا،
2) جبران ضرر ناروا و اجرای عدالت
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1398-07-23] [ 03:12:00 ب.ظ ]
|