|
|
جداگانه و متفاوتی دارند (لوگان و رابینسون، 2011). مهارتهای دستکاری که بعنوان یکی از پایههای مهارتهای حرکتی بنیادی مطرح است، در هر دو گروه پسران ودختران نیاز به توجه بیشتری دارد، زیرا میزان عقب ماندگی در این مهارتها بیشتر است و این ضعف در دختران بیشتر از پسران است (گالاهو، اوزمون و گودوی، 2012). با توجه به اهمیت این موضوع، تحقیقات کمی بصورت اختصاصی مهارتهای دستکاری وعلیالخصوص مهارتهای دستکاری دختران را مورد توجه قرار دادهاند (ای پاچ، 2005). همچنین مطالعات بسیار کمی وجود دارد که اثر نوع آموزش را بطور همزمان با مقایسه دو رویکرد آموزشی (جوانگیزشی تبحر و معلم –محور) در دختران دبستانی بررسی کند (هاردی، 2012؛ ای پاچ، 2005) و جامعه هدف آنها نیز، کودکان پیش دبستانی بوده است (مارتین، 2009). با توجه به اینکه رابطه بین شایستگی حرکتی و فعالیت بدنی، در سن پیش دبستانی چندان بر قرار نیست (گابارد، 2008)، لذا مطالعات بیشتری در سنین بالاتر و با مقایسه این دو رویکرد لازم است. مطالعاتی هم که تا کنون بصورت تک رویکردی انجام شده است، فقط بر فرصتهای تمرینی بعنوان محدودیت محیطی تاکید داشته و سایر محدودیتهای محیطی را مورد بررسی قرار نداده است (مارتین، 2009). مطالعات گذشته بیشتر بر دوره پیش دبستانی تمرکز داشتهاند اما با توجه به اینکه رابطه بین فعالیت بدنی و کفایت حرکتی ادراک شده در دوره پیش دبستانی چندان رابطه قوی و موثری نیست (گابارد، 2005) و با افزایش سن این رابطه قویتر می شود، اما مطالعات گذشته بیشتر بر دوره پیش دبستانی تاکید کرده است (ای پاچ، 2005) که این امکان وجود دارد اثر بخشی مداخلات بطور واضح نشان داده نشود. لذا مطالعات باید بر سنین بالاتر انجام شود تا اثر بخشی مداخلات بیشتر مشخص شود، به همین دلیل دامنه سنی 8 تا 10 سال انتخاب شده است که مناسبترین دوره است (گابارد، 2008).با توجه به مدل همکوشی بین کفایت حرکتی و فعالیت بدنی (2008) واهمیت رشد مهارتهای بنیادی، توجه به رشد مهارت های بنیادی ضروری بنظر میرسد. زیرا مهارتهای بنیادی، بعنوان بلوکهای ساختمانی حرکات کارآمد و موثر آینده عمل میکنند. اگر مهارتهای بنیادی به اندازه کافی رشد نکند، به شایستگی حرگی واقعی و بدنبال آن کفایت حرکتی ادراک شده، لطمه وارد میشود و اعتماد بنفس فرد هم لطمه میبیند. مهارتهای دستکاری بعنوان آسیب پذیرترین مهارتها در بین مهارتهای بنیادی مطرح است (گالاهو، اوزمون و گودوی، 2012). رشد مهارتهای دستکاری همانند سایر مهارت های بنیادی، تحت تاثیر سه عامل مهم فرد، محیط وتکلیف میباشد و با توجه به اینکه یکی از دلایل اصلی ضعف مهارتهای دستکاری در دختران محدودیتهای محیطی است، لذا میتوان با طراحی مداخلات حرکتی مناسب، زمینه رشد هر چه بهتر این مهارتها و بدنبال آن افزایش کفایت حرکتی مهارتهای بنیادی را فراهم کرد و برنامههای مناسبی را برای رشد این مهارتها، با معرفی مناسب ترین روش ارائه آنها در مراکز پیش دبستانی و سایر مراکز آموزشی ارائه داد. همچنین این انتظار میرود دختران شایستگی جسمانی ادراک شده پایین تری که تحت عنوان نحوه ارزیابی کودکان از شایستگیشان در ورزشها، جذابیت جسمانی و آمادگی جسمانی تعریف میشود داشته باشند و در نتیجه از فعالیت جسمانی لذت کمتری میبرند (وایس، 1996). بنابراین لازم است با طراحی برنامههای مداخله ای موثر، کفایت حرکتی ادراک شده را در آنان افزایش داد تا بتوان زمینه را برای شرکت هرچه بیشتر در فعالیت بدنی و پیشگیری از عوارض بی تحرکی و عدم فعالیت بدنی فراهم کرد.
اهداف پژوهش هدف کلی تعیین اثر برنامه مداخلهای مهارتهای دستکاری، بر شایستگی حرکتی دختران دبستانی با دو رویکرد جوانگیزشی تبحر (کودک- محور) و معلم- محور و مقایسه این دو رویکرد با هم.
اهداف اختصاصی تعیین اثر برنامه مداخله مهارتهای دستکاری با رویکرد جوانگیزه تبحر، بر شایستگی حرکتی واقعی دختران دبستانی. تعیین اثر برنامه مداخله مهارتهای دستکاری با رویکرد معلم- محور، بر شایستگی حرکتی واقعی دختران دبستانی. تعیین اثر برنامه مداخله مهارتهای دستکاری با رویکرد جوانگیزه تبحر ، برشایستگی حرکتی ادراک شده دختران دبستانی تعیین اثر برنامه مداخله مهارتهای دستکاری با رویکرد معلم- محور، بر شایستگی حرکتی ادراک شده دختران دبستانی مقایسه اثر برنامه مداخله مهارتهای دستکاری با دو رویکرد جوانگیزه تبحر و معلم- محور، بر شایستگی حرکتی واقعی دختران دبستانی مقایسه اثر برنامه مداخله مهارتهای دستکاری با دو رویکرد جوانگیزه تبحر و معلم- محور ، بر شایستگی حرکتی ادراک دختران دبستانی فرضیات تحقیقفرض کلی برنامه مداخله مهارتهای بنیادی دستکاری با دو رویکرد جوانگیزه تبحر و معلم- محور، بر شایستگی حرکتی واقعی و ادراک شده دختران دبستانی، در مقایسه با گروه شاهد تاثیر متفاوتی دارد.
فرضیات اختصاصی رویکرد جوانگیزه تبحر در مداخله مهارتهای دستکاری، بر شایستگی حرکتی واقعی دختران دبستانی در مقایسه با گروه شاهد، تاثیر دارد.
ادامه مطلب
سایت های دیگر :
e-space: nowrap; overflow: hidden; position: relative; width: 582px; left: 3px;">
|
|
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-03-01] [ 11:03:00 ق.ظ ]
|
|
تعیین اثر تمرین تناوبی سرعتی و تمرین اکسنتریک بر آپوپتوزیس و نوع تار عضلانی در عضلات تند و کند انقباض موش های نر صحرایی اسپراگ داولی 1-4-2- اهداف اختصاصی
تعیین تغییر میزان بیان ژن FOXO1 پس از یک دوره تمرین اکسنتریک در عضله سولئوس تعیین تغییر میزان بیان ژن FOXO1 پس از یک دوره تمرین تناوبی سرعتی در عضله سولئوس تعیین تغییر میزان بیان ژن FOXO1 پس از یک دوره تمرین اکسنتریک در عضله SVL تعیین تغییر میزان بیان ژن FOXO1 پس از یک دوره تمرین تناوبی سرعتی در عضله SVL تعیین تغییر میزان بیان ایزوفرمهای ژن MHC پس از یک دوره تمرین اکسنتریک در عضله سولئوس تعیین تغییر میزان بیان ایزوفرمهای ژن MHC پس از یک دوره تمرین تناوبی سرعتی در عضله سولئوس تعیین تغییر میزان بیان ایزوفرمهای ژن MHC پس از یک دوره تمرین اکسنتریک در عضله SVL تعیین تغییر میزان بیان ایزوفرمهای ژن MHC پس از یک دوره تمرین تناوبی سرعتی در عضله SVL
فرضیه های پژوهش یک دوره تمرین اکسنتریک بر میزان بیان ژن FOXO1 عضله سولئوس موشهای صحرایی اثر معنیداری دارد.یک دوره تمرین تناوبی سرعتی بر میزان بیان ژن FOXO1 عضله سولئوس موشهای صحرایی اثر معنیداری دارد. یک دوره تمرین اکسنتریک بر میزان بیان ژن FOXO1 عضله SVL موشهای صحرایی اثر معنیداری دارد. یک دوره تمرین تناوبی سرعتی بر میزان بیان ژن FOXO1 عضله SVL موشهای صحرایی اثر معنیداری دارد. یک دوره تمرین اکسنتریک بر میزان بیان ایزوفرمهای ژن MHC عضله سولئوس موشهای صحرایی اثر معنیداری دارد. یک دوره تمرین تناوبی سرعتی بر میزان بیان ایزوفرمهای ژن MHC عضله سولئوس موشهای صحرایی اثر معنیداری دارد. یک دوره تمرین اکسنتریک بر میزان بیان ایزوفرمهای ژن MHC عضله SVL موشهای صحرایی اثر معنیداری دارد. یک دوره تمرین تناوبی سرعتی بر میزان بیان ایزوفرمهای ژن MHC عضله SVL موشهای صحرایی اثر معنیداری دارد.
قلمرو پژوهش در پژوهشهای تجربی و آزمایشگاهی با استفاده از مدلهای حیوانی متغیرهای زیر تحت کنترل پژوهشگر بوده است.
نژاد، جنس، سن، عوامل محیطی (نور، دما، رطوبت، صدا)
ادامه مطلب
سایت های دیگر :
e-space: nowrap; overflow: hidden; position: relative; width: 582px; left: 3px;">
|
|
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ازعضلات اصلی دراجرای پرش عمودی هستندودرمیان آنها، عضله پهن داخلی به علت اینکه عضله ای تک مفصله است ودرتحقیقی مشابه پایایی بالایی درنتایج EMG این عضله نسبت به سایر عضلات چهارسر مشاهده شده بود(Hough, et al., 2009)، در این تحقیق نیزبه عنوان عضله مورد نظر انتخاب شد.) بسنجد، بر آن است که به طور همزمان به مقایسه تاثیر فواصل زمانی 2 و5 دقیقه ما بین کشش و اجرای اصلی نیز بپردازد. ضرورت و اهمیت تحقیق در بسیاری از ورزشها توان عضلانی وعملکرد انفجاری نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند (Jones & Lees, 2003). در اینگونه حرکات کیفیت و کارایی اجرا بسیار مهم است (Bompa & Haff, 2009). همچنین از آنجاییکه افراد همواره در جستجوی راهی برای افزایش عملکرد خود هستند (De Luca, 2001)، پرداختن به بررسی و مقایسه راههای موجود در بهبود عملکرد ورزشی از اهمیت خاصی برخوردار است. گرم کردن که به عنوان یکی از کمکهای ارگوژنیکی شناخته شدهاست، با افزایش دما و متابولیسم انرژی عضله، افزایش خاصیت ارتجایی بافت، برونده قلبی و جریان خون محیطی، و بهبود عملکرد دستگاه عصبی و فراخوانی عصبی عضلانی واحدهای حرکتی میتواند بر بهبود عملکرد ورزشی اثر گذار باشد (Robergs & Roberts, 2000). یک برنامه گرم کردن مناسب، فرد را از نظر جسمی و روحی برای حرکات شدید تمرین ویا مسابقه آماده می سازد (Swanson, 2006). حرکات کششی که بخشی از برنامه گرم کردن محسوب می شود یکی از راههایی است که از گذشته تا کنون به امید بهبود اجرای ورزشی مورد استفاده بوده است (Bazett-Jones, et al., 2005; Duncan & Woodfield, 2006). و در این راستا تحقیقات فراوانی در زمینه تاثیر ومقایسه انواع کشش ایستا و پویا بر اجرای توانی صورت گرفته است (Church, et al., 2001; Duncan & Woodfield, 2006; Faigenbaum, et al., 2005; Herda, et al., 2008; Hough, et al., 2009; Knudson, et al., 2001; Manoel, et al., 2008; McNeal & Sands, 2003; Power, et al., 2004; Wallmann, et al., 2005; Yamaguchi, et al., 2006; WB Young & Behm, 2003; W. Young & Elliott, 2001). در مجموع یافته های این تحقیقات نشان می دهد که کشش ایستا باعث کاهش و کشش پویا باعث افزایش اجراهای توانی و فعالیت الکتریکی عصبی عضلانی می شود. اما در این بین تحقیق در زمینه بررسی اثر ترکیب این دو شیوه بر اجرای توانی متعاقب اندک است (Torres, et al., 2008; Wallmann, et al., 2008). در حالیکه به نظر می رسد با توجه به اثرات متناقض کشش ایستا و پویا بر فعالیتهای توانی بررسی اثرات متقابل این دو نوع کشش به طور همزمان در قالب ترکیبی بر فعالیت توانی می تواند موضوعی نسبتا جدید جهت مطالعه باشد. همچنین تحقیقات ترکیبی صورت گرفته یا بر روی عضلات بالاتنه بوده است (Torres, et al., 2008)، و یا اگر بر روی عضلات پایین تنه بوده با نقص هایی همچون کم بودن گروههای عضلانی تحت کشش و یا کامل نبودن گروههای تحت مقایسه (کمبود گروه کشش ایستا) و یا استفاده از فعالیت پویا به جای کشش پویا همراه بوده است. لذا به نظر می رسد اجرای مجدد تحقیقات ترکیبی همراه با رفع نقایص یاد شده بر روی توان عضلات پایین تنه ضروری باشد. همچنین با توجه به این مطلب که تحقیقات با فواصل زمانی مختلف مابین کشش و اجرای اصلی نتایج متفاوتی را نشان داده اند به طوریکه وقفه 2 دقیقه ای مابین کشش و اجرا در یک تحقیق به اختلاف معنادار (Hough, et al., 2009) و وقفه 5 دقیقه ای در تحقیق دیگر به اختلاف غیر معنادار ختم شده است (Torres, et al., 2008)، به نظر می رسد که احتمالا این فاصله ها می تواند نقش موثری را در نتایج تحقیق داشته باشد. ولی از آنجاییکه تحقیقات فوق فواصل زمانی بین کشش و اجرا را به صورت مجزا بررسی کرده اند و تحقیق در زمینه مقایسه فواصل زمانی متفاوت مابین کشش و اجرای اصلی اندک است و در تنها تحقیق موجود در این زمینه هم فواصل زمانی 5 و30 دقیقه مورد مطالعه قرار گرفته اند (Curry, et al., 2009) و با در نظر گرفتن این مسئله که وقفه 30 دقیقه ای بین کشش و اجرا کمی طولانی بوده و نمی تواند روایی لازم را در میادین ورزشی داشته باشد لذا به نظر می رسد اجرای تحقیق مقایسه ای با فواصل زمانی کوتاهتر مثل 2و 5 دقیقه مابین کشش و فعالیت توانی مفیدتر باشد. بنابراین محقق امیدوار است که با انجام تحقیق مجدد در زمینه کشش ترکیبی (کشش ایستا وپویا) و مقایسه فواصل زمانی مختلف بین کشش و فعالیت توانی همراه با رفع نقایص ذکر شده گامی موثر در ارتقای دانش مربیان در خصوص برنامه گرم کردن قبل از فعالیتهای توانی، انفجاری بردارد.اهداف تحقیق هدف کلی: تعیین اثر حاد کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از فعالیت، بر اجرا و فعالیت الکترومایوگرافی پرش عمودی در دختران تمرین نکرده . اهداف اختصاصی: 1: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی دو دقیقه قبل از اجرا بر زمان پرواز پرش عمودی در دختران تمرین نکرده. 2: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی دو دقیقه قبل از اجرا بر نسبت/MVC RMS عضله پهن داخلی در حالت پرش در دختران تمرین نکرده. 3: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی پنج دقیقه قبل از اجرا بر زمان پروازپرش عمودی در دختران تمرین نکرده. 4: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی پنج دقیقه قبل از اجرا بر نسبتMVC/ RMS عضله پهن داخلی درحالت پرش در دختران تمرین نکرده. 5: مقایسه اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از اجرا بر زمان پروازپرش عمودی در دختران تمرین نکرده.6: مقایسه اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از اجرا بر نسبتMVC/ RMS عضله پهن داخلی درحالت پرش در دختران تمرین نکرده. فرض یا فرضیه های تحقیق فرض کلی :
انجام کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از فعالیت، بر اجرا و فعالیت الکترومایوگرافی پرش عمودی، در دختران تمرین نکرده تاثیر دارد.
ادامه مطلب
سایت های دیگر :
-link" href="https://pap.kowsarblog.ir/%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D9%85%D9%87-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D8%AA%D8%BA%DB%8C%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C" target="_blank" rel="noopener noreferrer">لیست همه پایان نامه های قابل دانلود در مورد متغیر میانجی |
|
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
میگذارد(2, 3). افزایش دمای مرکزی بدن ممکن است بهوسیله جلوگیری از جفت شدن زنجیره تنفسی میتوکندریایی و یا به نحوی مهار و یا غیرفعال سازی مکانیسمهای دفاعی آنتیاکسیدانی تشکیل گونههای اکسیژن فعال مانند رادیکالهای آزاد را افزایش دهد و یا باعث شکلگیری آنها شود(21, 22). همچنین کاهش آب بدن ممکن است بهوسیله تغییر در فشار برشی ناشی از افزایش غلظت خون باعث افزایش فشار اکسایشی شود(23). غالباً پژوهشگران با انجام فعالیت در گرما برای کسب سازگاری گرمایی، جهت کاهش فشارهای فیزیولوژیک، افزایش قابلیتهای ورزشی و حفظ عملکرد در محیط گرم، این مشکل را تا حد ممکن حل کردهاند(24). برای رسیدن به سازگاری گرمایی نیاز به قرارگیری مکرر روزانه به مدت30 تا 100 دقیقه در معرض گرما میباشد که تا حد زیادی بعد از 10 تا 12 جلسه کامل میشود(25). از طرفی موجودات زنده از راههای مختلفی در مقابل بسیاری از آثار مخرب مواجهه با استرس محافظت میشوند. یکی از راههایی که سلولها میتوانند در قبال آسیب یا مرگ سلولی ناشی از استرس مقاومت کنند، ساخت مجموعهای از پروتئینهای محافظتی به نام پروتئینهای استرسی یا پروتئینهای شوک گرمایی میباشد که مقادیر آن در برابر استرس، گرما و ورزش افزایش مییابد(26-28). وظایف این سلولها در بدن شامل تسهیل یکپارچگی پروتئین، انتقال پروتئینها از عرض غشاء سلول، اتصال پروتئینهای تخریبشده و کمک به فعالسازی مجدد، ترمیم و طراحی کمپلکسهای پروتئینی، جلوگیری از انباشت پروتئینهای ناپایدار و تسریع در بهبود سلولهایی است که در معرض استرسهایی نظیر استرس گرمایی، استرس اکسیداتیو و غیره قرارگرفتهاند (29). در این مجموعه HSP72 عضو تحریکپذیر خانواده 70 کیلو دالتونی پروتئینهای شوک گرمایی است که بیشترین نوعی است که نسبت به استرس و گرما تحریکپذیر میباشد(27). بهعنوانمثال یوجی و همکاران[4] (2006) به دنبال 8 هفته تمرین تناوبی سرعتی افزایش قابلتوجه HSP72 را در عضلات رت مشاهده کردند(30). پائولتی و همکاران[5] (2007) نیز به دنبال 11 روز فعالیت در گرما افزایش سطوح پلاسماییHSP72 را مشاهده کردند(31). از طرفی سازگاریهای بلندمدت تمرین استقامتی باعث بهبود سلامت و طول عمر از طریق بهینهسازی مصرف اکسیژن و کاهش تولید رادیکالهای آزاد اکسیژنی و درنهایت افزایش آنزیمهای ضد اکسایشی و پروتئینها محافظ میشود(12, 32, 33). بههرحال اخیراً پژوهشگران نشان دادهاند که تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIT) منجر به سازگاریهای فیزیولوژیکی متعددی میشود که مشابه تمرینات استقامتی سنتی است، با این تفاوت که حجم کل فعالیت ورزشی پایین است(14, 34, 35). بهعنوانمثال دو هفته HIT همانند تمرین استقامتی سنتی منجر به افزایش اجرای فعالیت ورزشی حداکثر، محتوی پروتئینهای میتوکندریایی و آنزیم سیتوکروم C اکسیداز میگردد(14). با توجه به اینکه کمبود وقت رایجترین مانع انجام ورزش منظم در انواع مختلف جمعیتها است(36)، به نظر میرسد HIT یک جایگزین مناسب برای تمرینات استقامتی سنتی بهمنظور سلامت سوختوساز بدن و کاهش خطر ابتلا به بیماریهای مزمن باشد(37).فرض ما این است که HIT بر آنزیمهای ضداکسایشی و HSP72 مؤثر است و وقتی گرما نیز به آن اضافه شود شاید اثرات بیشتری داشته باشد. لذا ازآنجاکه اکثر مطالعات صورت گرفته در مورد تأثیر تمرینات بر فعالیت آنزیمهای ضداکسایشی در محیط طبیعی انجامشده است و بیشتر اثر تمرینات استقامتی بر مقادیر HSP72 موردبررسی قرارگرفته است، پژوهشگر قصد دارد اثرات حاد و مزمن تمرینات تناوبی با شدت بالا در محیط معتدل و گرم بر فعالیت GPX و HSP72 را موردبررسی قرار دهد. 1-3. ضرورت و اهمیت پژوهش ورزشکاران به دلیل شرایط خاص مسابقه و تحمل این شرایط، نیازمند سیستم ضداکسایشی کارآمدتری نسبت به دیگر افراد هستند، چراکه، بدون آن سیستم تولید انرژی و ارگانیسمهای هوازی بدن قادر نخواهند بود وظیفه خود را بهدرستی انجام دهند. این سیستم هومئوستاز عملکرد طبیعی بدن را حفظ کرده و فشار اکسایشی ناشی از افزایش رادیکالهای آزاد را تعدیل میکند(38). بدیهی است پرداختن به راهکارهایی که بتواند توان سیستم ضداکسایشی بدن را بالا ببرد نقش مهمی در حفظ تندرستی بدن در برابر عوامل مخرب خواهد داشت. به نظر میرسد یکی از راهکارهایی که بتواند سبب سازگاری در سیستم ضداکسایشی بدن شود پرداختن به فعالیتهای ورزشی است(39, 40). از طرفی به دلیل رقابت بسیار نزدیک در ورزش حرفهای، ورزشکاران رقابتی باید نگرانیهای محیطی را قبل از مسابقه بررسی کنند و درصورتیکه رقابت باید در هوای گرم انجام شود، به الگو گیری از مطالعات سازگاری گرمایی نیاز خواهند داشت، زیرا بدون سازگاری گرمایی، در دمای محیطی بالا عملکرد ورزشکار دچار اختلال خواهد شد(8, 41, 42). بهعنوانمثال در بازیهای المپیک تابستانی آتلانتا (1996)، آتن (2000) و پکن (2008)، یکی از مشکلات عمده ورزشکاران حرارت و رطوبت هوا بوده است(7). ازاینرو سازگار شدن با شرایط محیطی غیرطبیعی، اهمیت مییابد. از سوی دیگر نشان دادهشده است فعالیت ورزشی در شرایط گرم باعث افزایش دمای مرکزی بدن خواهد شد(3)که منجر به تولید گونههای اکسیژن فعال، افزایش پراکسیداسیون لیپیدی و تغییرات در متابولیسم سلولی میشود(5) که در این حالت HSP72 برای بازیافت سلولی بعد از استرس و حفظ عملکرد آن ضروری است و بازسازی پروتئینهای آسیبدیده را تسهیل میکند(43). همچنین باعث افزایش تحمل سلول به هنگام قرارگیری در معرض استرس گرمایی میشوند(28). بسیاری از پژوهشها نشان دادهاند که تقویت سیستم ضداکسایشی(32, 33) و افزایش مقادیر HSP72 (12)از سازگاریهای کسبشده از تمرینات استقامتی است. از طرفی، اخیراً پژوهشگران نشان دادهاند که تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIT)، علیرغم داشتن حجم پایین نیز منجر به سازگاریهای بیشمار فیزیولوژیکی میشود که در برخی از سازگاریها، مشابه تمرینات استقامتی سنتی است(14, 15). بههرحال تمایل افراد برای اجرای تمرین با تکرار پایین و شدت بالا، بیشتر از برنامه تمرینی با تکرار بالا و شدت پایین است(44) و حتی درک لذت بیشتری نیز دارند(45). اگرچه HIT به یک روش تمرینی محبوب برای ورزشکاران و عموم مردم تبدیلشده است اما اطلاعات بسیار کم و ضدونقیضی در مورد استرس اکسیداتیو پس از یک جلسه و یک دوره از این تمرینات وجود دارد(19). از طرفی طبق یافتههای ما هیچ مطالعهای اثر حاد و مزمن HIT بر فعالیت آنزیمهای ضد اکسایشی و سطوح سرمی HSP72 در محیط گرم را موردبررسی قرار نداده است. لذا پژوهشگر درصدد است اثرات حاد و مزمن تمرینات تناوبی با شدت بالا در محیط معتدل و گرم بر فعالیت آنزیمهای ضد اکسایشی و سطوح سرمی HSP72 را موردبررسی قرار دهد.
ادامه مطلب
سایت های دیگر :
e-space: nowrap; overflow: hidden; position: relative; width: 399px; left: 3px;">
|
پایان نامه ها |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
از طرف دیگر مشخص شده است که نور، صدا، استرس، در دسترس بودن اکسیژن میتواند بر روی PIF و PRF در ترشح PRL تاثیر گذار باشد(2, 23). بهعنوان مثال، مشاهدهشده که در آزمونهای فزاینده هنگام قرارگیری در شرایط هایپوکسی حاد یک مانع برای ترشح پرولاکتین وجود دارد(24) درحالیکه هنگام فعالیت تحت شرایط نورموکسی افزایش در غلظت پرولاکتین بدون محدودیت بوده است(23). بنابراین یک ارتباط بین فشار اکسیژن و افزایش پرولاکتین در ورزش وجود دارد(23, 24). علاوه براین مطالعاتی نیز نشان دادهاند که افزایش غلظت پرولاکتین رابطه مستقیمی با درجه حرارت دارد(25). از طرفی در مورد فواید تمرینات انسدادی چنین بیان شده است که یک تمرین با شدت 30 تا 50 درصد از یک تکرار بیشینه تحت شرایط انسداد عروقی یا شرایط ایسکمیک میتواند جایگزین تمرینی با شدت 70 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه بدون انسداد باشد. انسداد عروقی از این طریق سبب ایجاد یک حوضچه خونی موقت در عضو مورد تمرین شده وهمان طور که بیانشده به دنبال آن تجمع مواد متابولیکی به ویژه اسیدلاکتیک به طور موضعی در عضو افزایش مییابد و براثرشرایط ایسکمی ایجادشده، پاسخهای هورمونی و سازگاریهای عضلانی را سبب میشود. از طرفی دیگر در مطالعهای لوگر و همکاران[14] نشان دادند که میزان لاکتات در گردش خون بر ترشح پرولاکتین تاثیر ویژهای دارد ولی مکانیسم دقیق آن کاملاً مشخص نیست(10). بنابراین به نظر میرسد افزایش فشار عضلانی از طریق انسداد عروق آن بتواند با تولید لاکتات بیشتر باعث ترشح بیشتر پرولاکتین در سطح پاسخ و سازگاری شود ، اما این موضوع تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا در این مطالعه پژوهشگر برآن شده است تا اثرات حاد ، مزمن و سازگاری در پاسخ فعالیت هوازی رکاب زدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون را برروی سطوح پلاسمایی هورمون پرولاکتین مورد مطالعه قرار دهد و درصدد است به سوالات زیر پاسخ دهد:1-آیا یک جلسه فعالیت رکاب زدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون پا نسبت به فعالیت معمولی رکاب زدن زیربیشینه تأثیربیشتری بر سطح سرمی پرولاکتین دارد؟ 2- آیا 3 هفته فعالیت رکاب زدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون پا نسبت به فعالیت معمولی رکاب زدن زیربیشینه تأثیر بیشتری بر سطح سرمی پرولاکتین دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق پرولاکتین بعنوان یک هورمون پپتیدی عملکردهای بیولوژیکی مختلفی برعهده دارد که از آن جمله میتوان به: تولیدمثل، رشد و نمو، هومئوستاز، سوخت و ساز بدن و تنظیم ایمنی و رفتار اشاره داشت(1, 2). مطالعات اخیر در تنظیم نروژنز نشان میدهد که پرولاکتین ممکن است یک عامل مربوط به نروپلاستیسیتی در بزرگسالان باشد(5). در سیستم عصبی مرکزی، نشان داده شده است که پرولاکتین دارای اثرات مستقیم بر تکثیر آستروسیت ها(3) یا سلولهای عصبی(4) میباشد. شینگو و همکاران نشان دادند که پرولاکتین نروژنز را در ناحیه فوق بطنی در زمان بارداری افزایش میدهد(4)، همچنین در موشهایی که ژن پرولاکتین آنها خاموش شده بود نروژنز در این ناحیه دچار اختلال شده بود که حاکی از نقش پرولاکتین در نروژنز در مغز است. با توجه به این یافتهها، پیشنهاد میشود که افزایش ترشح پرولاکتین در شرایط دیگر (فعالیت ورزشی) ممکن است با افزایش نروژنز همراه باشد(5). پرولاکتین ناشی از ورزش همچنین ممکن است بعنوان یک استراتژی درمانی برای تحریک نروژنز ذاتی در نظر گرفته شود، بعنوان مثال افزایش نروژنز واکنشی ناحیه فوق بطنی در یک مدل از جوندگان که بوسیله ایسکمی سلولهای عصبی را از دست داده بودند نشان داده شد(26).تاکنون تحقیقات زیادی به اثرات تمرین انسدادی بر پاسخهای هورمونی و سازگاریهای عضلانی پرداختهاند و تأثیر این نوع تمرین بر روی هورمون پرولاکتین مورد توجه قرار نگرفته است. ازطرفی مشخص شده است که معمولا افراد جامعه به دلیل مشغلههای زندگی فرصت کافی را برای انجام فعالیتهای مداوم هوازی با زمانهای به نسبت طولانی ندارند .همچنین ازآنجایی که تمرین انسدادی فواید منحصر به فردی در زمینه بالینی هم دارد،زیرا با شدت ومدت کمتر و متناسب با فعالیتهای روزانه سازگاریهای تمرینی مثبتی ایجاد میکند(27). بنابراین نتایج این مطالعه میتواند برای افراد غیرورزشکاری که در انجام تمرینات هوازی با مدت زمان نسبتا طولانی محدودیت دارند و یاتمایل ندارند فشار بالایی رامتحمل شوند مورد استفاده قرار گیرد از طرفی دیگر مشخصشده در شرایط هایپوکسی و ایسکمی غلظت پرولاکتین خون کاهش مییابد(28)، و همچنین میزان لاکتات در گردش خون بر ترشح پرولاکتین تأثیر ویژهای دارد ، بنابراین به نظر میرسد افزایش فشار عضلانی از طریق انسداد عروق آن بایک مدت زمان وحتی شدت کمتر بتواند با تولید لاکتات بیشتر باعث ترشح بیشتر پرولاکتین در سطح پاسخ و سازگاری شود و هایپوکسی و ایسکمی ایجادشده در تمرینات انسدادی پاسخی متفاوت داشته باشد، لذا مطالعۀ حاضرمهم و ضروری به نظررسید.
1-4- اهداف تحقیق 1-4-1- هدف کلی اثر حاد و مزمن فعالیت رکاب زدن همراه و بدون انسداد عروق بر غلظت پلاسمایی پرولاکتین مردان سالم
1-4-2- اهداف اختصاصی 1- تعیین اثر یک جلسه فعالیت رکاب زدن همراه و بدون انسداد عروقی پا بر سطح پلاسمایی پرولاکتین 2- تعیین اثر سه هفته فعالیت رکاب زدن همراه و بدون انسداد عروقی پا بر سطح پلاسمایی پرولاکتین 3- تعیین اثر سه هفته فعالیت رکاب زدن همراه و بدون انسداد عروقی پا بر پاسخ پرولاکتین پلاسمایی
1-5- فرضیات تحقیق
ادامه مطلب
سایت های دیگر :
e-space: nowrap; overflow: hidden; position: relative; width: 460px; left: 3px;">
|
دانلود پایان نامه ها درباره بخش خصوصی - فرزامی |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|