ب)فرضیه های فرعی:

1- بین تحریف شناختی و خستگی هیجانی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

2- بین تحریف شناختی و بدبینی (بی علاقگی) آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

3- بین تحریف شناختی و ناکارآمدی آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

4- بین باورهای غیر منطقی و خستگی هیجانی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

5- بین باورهای غیر منطقی و بدبینی (بی علاقگی) آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

6- بین باورهای غیر منطقی و ناکارآمدی آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

7- بین تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

8-بر اساس تحریف شناختی می توان تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان را پیش بینی کرد.

9- بر اساس باورهای غیر منطقی می توان تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان را پیش بینی کرد.

6-1 متغیرهای پژوهش

الف)متغیرهای پیش بین: باورهای غیر منطقی و تحریف شناختی

ب)متغیر ملاک: تحلیل رفتگی آموزشی(خستگی هیجانی – بدبینی آموزشی و ناکارآمدی آموزشی)

ج)متغیر های کنترل کننده: سال ورود به دانشگاه و دوره تحصیلی(کارشناسی)

7-1 تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

الف)تعاریف مفهومی

–  تحریف شناختی: فرض‌ها و باورهای جهت‌گیرانه‌ای هستند که فرد نسبت به خود، جهان، اطراف و آینده دارد. این نگرش‌ها موجب جهت‌گیری فهم و ادراک فرد از رویدادها شده و احساسات و رفتارها را تحت تأثیر قرار می‌دهند و فرد را مستعد فرسودگی، اضطراب، و دیگر آشفتگی‌های روانشناختی می‌کند (اسمیت [33]، 1994).

–  باورهای غیرمنطقی: باورهایی که بر روان فرد سلطه دارند و عامل تعیین‌کننده نحوه تعبیر و معنی دادن به رویدادها و تنظیم‌کننده کیفیت و کمیت رفتارها و عواطف است که حقیقت ندارند و با واقعیت منطبق نیستند (کولهان و واتسون[34] ،2003(.

–  تحلیل رفتگی آموزشی: تحلیل رفتگی آموزشی اغلب به عنوان یک خستگی هیجانی ، تهی شدن از ویژگی های فردی و کاهش عملکرد شخصی تعریف می شود(مسلش و جکسون،1984).

–  خستگی هیجانی: این مفهوم به صورت احساس فشار به ویژه خستگی مزمن ناشی از کار بیش از اندازه در فعالیت‌های درسی تعریف می شود( برسو [35]، سالانووا و اسچافلی، 2007؛ تاپیتن تانر  و همکاران ، 2005).

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...