پایان نامه نقش قابلیتهای روانشناختی در اعتماد بین فردی |
نمودار 4-5- نمودار نوع استخدام کارکنان. 72
نمودار 4-6- مدل معادلات ساختاری رابطه بین قابلیتهای روانشناختی با اعتماد بین فردی و رفتار کاری (مدل اولیه) 85
نمودار 4-7- مدل معادلات ساختاری رابطه بین قابلیتهای روانشناختی با اعتماد بین فردی و رفتار کاری (تعدیل شده) 86
چکیده:
اعتماد از راه ایجاد همکاری و همبستگی بین اعضاء گروه، موجب توسعه و ارتقاء روحیه گروهی میشود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر بازده گروه و در نهایت بر عملکرد سازمان تأثیر میگذارد. این تأثیر بر عملکرد، حتی در شرکتهایی مثل شرکت گاز که کالا و خدماتی انحصاری تولید و ارائه میکند نیز وجود دارد. و باعث ارتقاء قابلیتهای روانشناختی کارکنان این شرکت میگردد در این تحقیق که در سال 1393 در بین کارکنان شرکت گاز استان اردبیل انجام شد. تعداد نمونه آماری برابر 228 نفر بود که بعد از توزیع هر یک از پرسشنامههای قابلیتهای روانشناختی، اعتماد بین فردی و رفتار کاری در نهایت دادههای حاصل از این پرسشنامهها وارد نرم افزار Spss گردید. نتایج نشان داد که از بین پاسخ دهندگان تعداد 28 نفر را خانم و 200 نفر را مرد تشکیل میدادند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون تمامی فرضیهها را تایید کرد بدین طریق که بین قابلیتهای روانشناختی و اعتماد بین فردی و رفتار کاری رابطه معنیداری وجود دارد و بین اعتماد بین فردی و رفتار کاری کارکنان شرکت گاز استان اردبیل ارتباط معنیداری برقرار میباشد. همچنین اعتماد بین فردی در رابطه بین قابلیتهای روانشناختی و رفتار کاری نقش واسطهای دارد (01/0 > P). همچنین نتایج نرمافزار لیزرال برای روش معادلات ساختاری مورد استفاده در این تحقیق رابطه بین قابلیتهای روانشناختی و رفتار کاری کارکنان 98/0 به دست آمد که مبین تایید مدل مفهومی تحقیق میباشد. همچنین برای نقش واسطهای اعتماد بین فردی در رابطه بین قابلیتهای روانشناختی و رفتار کاری کارکنان 43/0 به دست آمد.
کلید واژهها: قابلیتهای روانشناختی، اعتماد بین فردی، رفتار کاری، معادلات ساختاری، شرکت گاز
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- مقدمهاز دیر باز تا کنون توجه به انسان در دنیای سازمان و مدیریت همواره مورد توجه صاحبنظران مدیریت بوده است. این توجه روز به روز افزایش یافته تا جایی که امروز در آغاز هزاره سوم نیروی انسانی را مشتریان اول سازمانها نام نهادهاند. به دیگر سخن، در عصر جدید ضرورت پاسخگویی به نیازهای اساسی کارکنان در اولویت اول قرار میگیرد. زیرا نیل به اهداف، رسالت و مأموریتهای سازمانی در گرو تأمین اهداف و خواستههای منطقی و مشروع منابع انسانی و خصوصاً تأمین نیازهای آنان است.
اندیشمندان و محققان سازمان و مدیریت تا دهه 1990، توانمندسازی نیروی انسانی را به معنی اقدامات راهبردهای مدیریتی مانند تفویض اختیار و قدرت تصمیم گیری به ردههای پایینتر سازمان، سهیم کردن کارکنان در اطلاعات و دسترسی آنان به منابع سازمانی دانستهاند (بلانچارد و همکاران، 1996؛ فوی[1]، 1993؛ اسچویل و همکاران[2]، 1995؛ باون و لاولر[3]، 1997) به عنوان مثال فوی (1997)، توانمندسازی را توزیع قدرت تصمیم گیری به افرادی که آن را ندارند، تعریف کرده است. باون و لاولر (1992)، توانمندسازی را سهیم شدن کارکنان خط مقدم سازمان در چهار عنصر اطلاعات، دانش، پاداش و قدرت میدانند.
کانگر و کانانگو (1998)، مطرح کردهاند که اقدامات مدیریت فقط مجموعهای از شرایط هستند که میتوانند کارکنان را توانمند سازند، اما لزوماً این طور نخواهد بود. تفویض اختیار و قدرت تصمیم گیری از سوی مدیران مافوق به کارکنان رده پایین به معنی توانمندسازی نیست.
توماس و اسچیندلر بر اساس تحقیقات خود ارکان کلیدی اعتماد را شامل این پنچ عامل میدانند:
صداقت: صداقت همان راستگویی و درستکاری است. این رکن مهمترین عامل در بین پنج عامل میباشد به ویژه هنگامیکه یک فرد قابلیت اعتماد کردن بر فرد دیگر را ارزیابی میکند.
شایستگی: تمامیمهارتها و قابلیتهای فنی- اجتماعی فرد را در بر میگیرد و به این اشاره دارد که آیا فرد میداند درباره چه چیزی صحبت میکند.
ثبات: بر اساس نظر مک گرگور ثبات این قابلیت را مدنظر دارد که آیا میشود رفتار و گفتار فرد را مورد پیشگویی قرار داد. وجود تناقض بین گفتار و رفتار افراد باعث کاهش اعتماد از طریق
سایت های دیگر :
e-space: nowrap; overflow: hidden; position: relative; width: 460px; left: 3px;"> |
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-03-01] [ 02:39:00 ق.ظ ]
|