روانی و رفتاری در بین کودکان و نوجوانان و جوانان، لزوم پرداختن به فرایند اجتماعی شدن آن ها و ارائه راهبردهای صحیح برای تقویت و شکوفایی این پدیده بیش از پیش احساس می شود. تأکید زیاد بر جنبه های نظری، به گونه ای که امروز در آموزش و پرورش ما و دانشگاه ها رایج و متداول است، به دلیل در نظر نگرفتن جنبه های اجتماعی و روانی رشد، کارایی و اثربخشی برنامه های تعلیم و تربیت را کاهش داده و نوسانات رفتاری و شخصیتی را در افراد افزایش داده است. به عبارتی اگر افراد به موازات رشد جسمی و ذهنی از رشد اجتماعی برخوردار نباشند، وقتی قدم به زندگی اجتماعی می گذارند، نمی توانند اهل زندگی کردن باشند. حتی نمی توانند از تحصیلاتی که قبلاً انجام داده اند، استفاده نمایند. همچنین رشد و تکامل اخلاقی فرد با رشد اجتماعی آنان بستگی زیادی دارد و از میزان علاقه ایشان نسبت به معیارها و ارزش های متداول متأثر می شود. به عقیده روان شناسان اخلاق یک امر اجتماعی است و بر فضائل و سجایایی مبتنی است که جامعه مقرر داشته و برای خود پسندیده است (شعاری نژاد،1373).وودی[9] (1962)، در کتاب مشکلات رفتاری کودکان می نویسد: کودکی که نمی تواند یا نمی خواهد با هنجارهای مورد قبول اجتماعی سازگاری رفتاری داشته باشد و پیشرفت تحصیلی خود و کوشش های آموزشی همکلاسان  و روابط خود با آنان را در هم می شکند، دچار اختلال رفتاری است. از سوی دیگر اوضاع اجتماعی به سرعت در حال تغییر است که همه این ها تأثیراتی عمیق و جدی بر دنیای روانی و شخصی کودک می گذارد و لزوم آموزش مهارت هایی به کودکان برای سازگاری با این تغییرات را بیش از پیش آشکار می سازد.کودکان فاقد سطوح بالای مهارت های اجتماعی، نه تنها تعامل موفقیت آمیزی با همسالان خود ندارند، بلکه رفتارهای مشکل دار درونی سازی[10] شده (مانند احساس غمگینی، افسردگی، تنهایی). و رفتارهای مشکل دار برونی سازی[11] شده (مانند پرخاشگری، جسمانی یا کلامی، مهار ضعیف خلق و بحث کردن با دیگران). را نیز بیشتر تجربه می کنند. از آن جا که خانواده و محیط های اجتماعی مانند کودکستان و دبستان، تاثیر بسیار مهمی در تحول مهارت های اجتماعی و فرایند اجتماعی شدن کودکان دارند. والدین و مربیان، به عنوان مهمترین منابع اطلاعات درباره رفتار اجتماعی و هیجانی کودکان محسوب می شوند(گنزالز[12]،2007).
پژوهش های وسیعی که در زمینه چگونگی برخورد والدین با کودکان شان و روش های تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلا تحقیقات نشان می دهد که اگر والدین بسیار سختگیر و دیکتاتور باشند مانع پیشرفت و توسعه کنجکاوی و خلاقیت کودک می شوند والدینی که اجازه نمی دهند کودک ابراز وجود یا اظهار نظر کند مانع بروز استعدادهای بالقوه کودک می شوند و در نتیجه این کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد. شیوه ی فرزند پروری به عنوان مجموعه یا منظومه ای از رفتارها تعریف شده است که تعاملات والد- کودک را در طول دامنه ی گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند و فرض بر این است که یک جو تعاملی تاثیر گذار را به وجود می آورد. شیوه ی فرزند پروری، عاملی تعیین کننده و اثر گذار است که نقش مهمی را در آسیب شناسی روانی و رشد کودکان ایفا می کند. بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش ها، رفتارها و شیوه های فرزند پروری والدین، تقریبا غیر ممکن است (علیزاده و آندرایس، 2002).
با توجه به مطالب ذکر شده خلاء موجود در تحقیقات قبلی این می باشد که هیچکدام از تحقیقات گذشته به طور مشخص و تخصصی رابطه سبک های تربیتی والدین با مهارت اجتماعی و مشکلات رفتاری  را نسجیده اند بلکه بیشتر مسأله سازگاری اجتماعی را مد نظر قرار داده اند، بنابراین با توجه به اینکه در این تحقیق رابطه سبک های تربیتی والدین با دو متغیر اساسی مربوط به کودکان یعنی مهارت های  اجتماعی و مشکلات رفتاری را مورد بررسی قرار می دهد در نوع خود تحقیقی نوع و جدید و در یک جامعه جدید یعنی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان منوجان  در سال تحصیلی 91- 1390 می باشد.
بنابراین با توجه به اهمیت و اثرات مشکلات رفتاری فرزندان در جامعه و مهارت اجتماعی آن ها و اهمیت نهاد خانواده و سبک فرزند پروری والدین در تاثیر بر مهارت های اجتماعی و رشد و شکوفایی فرزندان که گردانندگان آینده جامعه می باشند؛ پژوهش پیرامون سبک فرزند پروری و تاثیر آن بر مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری فرزندان ضروری به نظر می رسد. بررسی تاثیر سبک فرزند پروری زمینه ای خواهد بود تا نهاد خانواده از توجه و حمایت شایسته‌ای از جانب مسئولان برخوردار گردد و آگاهی خانواده ها از تأثیر سبک فرزند پروری آنان بر فرزندان شان باعث آگاهی آن ها از این امر مهم و در نتیجه سبب کاهش آسیب در سطح خانواده و جامعه خواهد شد و در نتیجه موجب پرورش استعدادها و استفاده بهینه از منابع انسانی و رشد شکوفایی جامعه و احساس خوشبختی در افراد و کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مهارت اجتماعی شهروندان به خصوص نوجوانان خواهد شد. بدین ترتیب،نتایج مثبت پژوهش حاضر می تواند به غنای یافته های مربوط به خانواده، سبک فرزند پروری و  مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری در کشور منجر شود و شاید بتواند با ارائه راهکارهایی؛ یکی از دلایل نابسامانی عاطفی و روانی در سطح فردی و اجتماعی را کاهش دهد و راه شکوفایی ظرفیت ها و استعدادهای افراد را هموار سازد. آنگاه بتدریج شاهد تحولات عظیمی در بهبود زندگی و کسب سعادت انسان و تحقق کرامت و ارزش والای او خواهیم بود. 
1-3- اهداف تحقیق:
 1-3-1-هدف کلی:
     بررسی رابطه بین سبک های تربیتی والدین با مهارت اجتماعی و مشکلات رفتاری دانش آموزان دوره ابتدایی شهر منوجان در سال تحصیلی 1393-1392
 

1-3-2- اهداف فرعی:

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...