پایان نامه توصیف نظرات استادان دانشگاه پیام نور درباره ی تفکّرانتقادی و چگونگی اعمال آن در تدریس |
برخلاف انیس مکپک معتقد است که تفکر انتقادی یک موضوع خاص است. از دید وی مهارتهای عمومی که بتوان به عنوان مهارتهای تفکر انتقادی برچسب زد وجود ندارد. مکپک معتقد است که دادن اصول بسیار کلی برای حل مساله به مردم مثل دادن یک زبان با یک دستور زبان بدون هیچگونه معنایی به مردم است که این از نظر عملکردی کاملا بیمعناست. مکپک معتقد است که مهارتهای تفکر انتقادی از حیطهی موضوعی به حیطهی موضوع دیگر متفاوت است و بنابراین مهارتهای تفکر انتقادی نمیتواند بین رشتههای مختلف انتقال یابد. وی بر اهمیت دانش و درک درست از محتوا و معرفتشناختی یک دیسیپلین به منظور استفاده موثر از مهارتهای تفکر انتقادی تاکید میکند. به عنوان مثال یک متفکر منتقد خوب بودن در رشته ریاضی به این معنا نیست که شما قادر به انتقال مهارتهای خودتان از رشته ریاضی به علوم باشید(بوتن،2008).
بحث درباره عمومی بودن یا خاص بودن تفکر انتقادی در سه حوزه بیان میشود: ویژگی حوزه یا قلمرو، ویژگی موضوع معرفت شناختی، ویژگی مفهومی موضوع.
در ویژگی قلمرو تفکر انتقادی نیاز به دانش پسزمینه دارد و بعید به نظر میرسد که بدون آموزش و انتقال صریح از یک حوزه به حوزه دیگر انتقال یابد. ویژگی معرفتشناختی نیز بر اهمیت دانش زمینه برای تفکر انتقادی تاکید میکند این دیدگاه بحث میکند که تفکر انتقادی از یک رشته به رشته دیگر متفاوت است و درک کامل از رشته خود به دانشجو کمک میکند تا در حوزه مورد علاقه خود به صورت انتقادی بیندیشند. در این حوزه نیز بعید است که مهارتهای عمومی که در یک حوزه یاد میگیرند با موفقیت به حوزه دیگر انتقال یابد.(انیس، 1990).
ویژگی مفهومی ادعا میکند که مهارتهای عمومی وجود ندارد که بتوان به عنوان مهارتهای تفکر انتقادی برچسب زد، مهارتهای تفکر انتقادی از یک حوزه به حوزه دیگر متفاوت است، بنابراین مهارتهای تفکر انتقادی از یک موضوع به موضوع دیگر انتقال نمییابد.
تحقیقات مهمی تدریس تفکر انتقادی را در میان محتوای رشتهها پشتیبانی میکنند(بروکفیلد،2007؛ کروم ول،1986؛ پل و الدر،2001، ویلینگهام، 2007).
در حالی که بروکفیلد(2007) علاوه بر این استدلال میکند که تفکر انتقادی تنها میتواند درحوزهی دانش یادگرفته و تمرین شود»، که اغلب به عنوان محتوای رشته تفسیر میشود، وی همچنین نشان میدهد که چنین حوزه دانشی ممکن است نمایانگر حوادث و تجارب یک زندگی باشد . در این راستا او موضوع را شامل فرضیاتی میداند که شخص درباره چگونگی عملکرد جهان و آنچه که اقدام مناسب شمرده میشود میداند.اگرچه بروکفیلد ارزش تدریس تفکر انتقادی درچارچوب رشته را تخفیف نمیدهد، اما ادعا میکند که تفکر انتقادی را میتوان با موفقیتهایی در خارج از محدوده دورههای سنتی دانشگاهی تدریس کرد.
به نظر میرسد هیچ توافق جهانی درمورد بهترین روش برای تدریس به دانشجویان به منظور توسعه مهارتهای خود به عنوان متفکران انتقادی وجود ندارد. با این حال انیس(به نقل از بوتن،2008) معتقد است رویکردها به تفکر انتقادی میتواند بهطور کلی در یکی از چهار روش: عمومی، غوطهورسازی، القا یا ترکیبی مورد ملاحظه قرار میگیرد.
رویکرد عمومی تفکر انتقادی را به عنوان یک دوره یا واحد آموزشی جداگانه و منحصر به فرد درنظر میگیرد که به اعتقاد انیس میتواند جدا از موضوع تدریس شود.
رویکرد القا داخل محتوای یک ماده درسی تدوین میشود و اصول تفکر انتقادی بهصراحت تدریس میشود. حمایت گستردهای ازاین رویکردتدریس تفکر انتقادی وجود دارد( بروکفیلد، 2007؛ کرومول،1986؛ پل و الدر، 2001؛ ویلینگهام، 2007 و مکپک،به نقل از الدقثر،2009).
روش غوطهورسازی همچنین در داخل محتوای یک رشته تنظیم میشود اما اصول تفکر انتقادی صراحت ندارد. این رویکرد شبیه رویکرد القائی است با این تفاوت که فراگیران درمورد موضوعات مناقشهآمیز فکر میکنند و به صورت گروهی مباحثه میکنند(والاندیز و آنجلی، به نقل از بدری، 1387).
رویکرد ترکیبی از ترکیبی از هر دو روش غوطهوری یا القا و رویکرد عمومی استفاده میکند. در مورد اثربخشی رویکردهای ترکیبی و غوطهوری کمتر نوشته شدهاست.
با این حال مربیان در این مورد که مهارتهای تفکر انتقادی میتواند یاد گرفته شده و تسریع شوند توافق دارند (انیس،1989،1990؛کوهن،1999؛ بهیر،1987؛ مکپک،1990؛شوارتز و پرکینز،1990؛به نقل از الدقثر،2009)، چند روش تدریس تفکر انتقادی که مورد آزمایش قرار گرفته و موثر بودن آنها در تسریع یادگیری مهارتهای تفکر انتقادی اثبات شده عبارتند از «یادگیری مشارکتی»«بحث گروهی»«پرسش و پاسخ»«پروژه گروهی»«و استفاده از مطالعه موردی. برای مثال وود(به نقل از الدقثر،2009) پیشنهاد میکند که استفاده از مطالعه موردی بههمراه آموزش با کامپیوتر، دانشجویان را برای تفکر بهطور انتقادی تشویق میکند. همچنین ویلکنسون(به نقل از الدقثر،2009) پیشنهاد میکند که نقشه مفهومی، مطالعه موردی، خاطره گویی و داستانگویی ابزارهای موثری هستند که به دانشجویان کمک میکنند تا مهارت تفکر انتقادی خود را رشد دهند. همچنین نوشتن تاملی به عنوان یک ابزار موثر در ارتقا مهارتهای تفکر انتقادی شناخته شده است زیرا در نوشتن تاملی دانشجویان به منعکس کردن دیدگاههای خود و تجارب قبلی خود تشویق میشوند(جیمز[50]،2005). بسیاری از تحقیقات در حوزهی تفکر
سایت های دیگر :
e-space: nowrap; overflow: hidden; position: relative; width: 582px; left: 3px;"> |
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-03-01] [ 06:30:00 ق.ظ ]
|