امروزه جنبه نامشهود اقتصاد، برپایه سرمایه فکری بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن، دانش و اطلاعات است. سازمانها برای مشارکت در بازارهای امروز، در هر شکل و نوع برای بهبود عملکرد خود به اطلاعات
و دانش نیازمندند. در جوامع دانش محورِ کنونی، بازده سرمایه های فکری به کار گرفته شده ، بیشتر از بازده سرمایه های مالی اهمیت دارد. این بدان معنی است که در مقایسه با سرمایه های فکری، نقش و اهمیت سرمایه های مالی در تعیین قابلیت سودآوری پایدار ، کاهش چشم گیری یافته اند. (اسمیت[3] ،2009)
سازمانها برای مشارکت در بازارهای امروز، در هر شکل و نوع برای بهبود عملکرد خود به اطلاعات و دانش نیازمندند. در جوامع دانش محورِ کنونی، بازده سرمایه های فکری به کار گرفته شده ، بیشتر از بازده سرمایه های مالی اهمیت دارد. این بدان معنی است که در مقایسه با سرمایه های فکری، نقش و اهمیت سرمایه های مالی در تعیین قابلیت سودآوری پایدار، کاهش چشم گیری یافته اند.  همچنین ارزش افزوده اقتصادی معیاری است که به این خواست ها جامه عمل می پوشاند، زیرا در این معیار توجه می شود که ما در مقابل چه میزان سرمایه توانسته ایم بازده کسب کنیم و البته این بازده باید متناسب با نرخ هزینه سرمایه باشد. اما آنچه که باعث ایجاد ارزش افزوده در شرکتها می شود می تواند ناشی از داراییهای غیرقابل اندازه گیری باشد که این داراییها به عنوان سرمایه های پنهان شرکت محسوب می گردد.  وجود یا عدم وجود این داراییها و قدرت پنهان شرکت در ایجاد ارزش افزوده اقتصادی در سرمایه های فکری آشکار می شود. بنابراین بدون در نظر گرفتن سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده اقتصادی می توان انتظار داشت که تا حدودی تصمیم گیریهای اقتصادی  در تعیین ارزش شرکتها با مشکل مواجه شود. (بونتیس[4]، 2009)همچنین تعیین ارزش اقتصادی با توجه به توسعه بازارهای سرمایه از مهم ترین موضوعات مورد توجه سهامداران، اعتبار دهندگان، دولت ها و مدیران است. سرمایه گذاران همواره تمایل دارند تا از میزان موفقیت مدیران در به کارگیری از سرمایه شان آگاهی یابند . آنها علاقه مندند دریابند ازسرمایه گذاری انجام شده چه اندازه ایجاد ارزش شده است .ایجاد ارزش و افزایش ثروت سهامداران در بلندمدت از مهمترین اهداف شرکت ها محسوب می شود . به این منظورتحلیل گران به دنبال معیاری هستند تا با در نظر گرفتن هزینه ی سرمایه و نرخ بازده سرمایه گذاری برای حداکثر کردن ارزش شرکت و افزایش ثروت سهامداران اقدام کنند
(مار[5] ،2012).
این تحقیق به دنبال تعیین رابطه بین سرمایه فکری و ارزش افزوده اقتصادی در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران می باشد تا به مدیران و سرمایه گذاران کمک نمایند در انتخاب شرکتهای سودآور و دانش بنیان دقیق باشند. و از سوی دیگر توجه به سرمایه فکری و زیربناهای ایجاد آن تا چه اندازه می تواند بر ارزش افزوده اقتصادی در کشور ایران حاضر اهمیت باشد.

1-3- بیان مسئله تحقیق:
در قرن بیستم اقتصاد مبتنی بر صنعت بود . در این قرن هر شرکتی و هر کشوری که دارایی های فیزیکی و سرمایه های مادی و مشهود بیشتری داشت ثروت بیشتری تولید می کرد. اما قرن 21 اقتصاد مبتنی بر دانش است. سرمایه فکری سرمایه ای فراتر از دارایی های فیزیکی و دارایی های مشهود ماست .اروزه سهم سرمایه فکری به دلیل تولید دانش و اطلاعات و درنتیجه تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش می تواند نقش مهمی در خلق ارزش افزوده و تولید ناخالص داخلی داشته باشد .به همین دلیل در سطح بنگاههای اقتصادی نیز عملکرد مالی شرکت ها می تواند تحت تأثیر دارایی های فکری و سرمایه انسانی قرارگیرد.(چن[6] ،2004)
فلسفه زیربنای ارزش افزوده اقتصادی از آنجایی است که سرمایه گذاران درقبال فراهم آوردن منابع مالی و متحمل شدن ریسک تجاری در انتظار دریافت پاداش هستند. سود عملیاتی شرکت باید به منظور خلق ارزش برای سهامداران از هزینه سرمایه، سبقت گیرد .در محاسبه سود حسابداری فقط هزینه تامین مالی از طریق بدهی منظور می شود و مدیران وجوه فراهم شده سهامداران را بدون هزینه فرض می کنند. اما در مفهوم ارزش افزوده اقتصادی، هزینه تامین مالی از طریق صاحبان سهام نیز منظور می شود، زیرا پول به خودی خود وارد شرکت نمی شود و هر وجهی هزینه ای دارد .در بین همه رویکردها برای اندازه گیری عملکرد، رویکرد مبتنی برسود باقیمانده و ارزش افزوده اقتصادی، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. به دلیل اهمیت نسبی سرمایه فکری در افزایش ارزش شرکتها به عنوان مهمترین بخش از سرمایه کل شرکت، در این تحقیق سعی شده با توجه به سطح اهمیت شاخص اندازه گیری عملکرد شرکتها در رویکرد مدیریت مبتنی بر ارزش اقتصادی به رابطه بین این شاخص و سرمایه فکری پرداخته شود.در سوی دیگر در رویکردهای مبتنی بر دانش، سرمایه فکری موضوعی محوری برای نیل به مزیت رقابتی است. زیرا مزیت رقابتی، موضوعی مهم در تصمیم گیری تلقی می شود. در اقتصاد مبتنی بر دانش، از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش شرکتها بهره می جویند. موفقیت مدیران بنگاه های اقتصادی، به استفاده اثربخش منابع کمیاب بستگی دارد. امروزه جنبه نامشهود اقتصاد، بر پایه سرمایه فکری بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن، دانش و اطلاعات است. (کلین[7] ،2010)
بنابراین با انجام این پژوهش انتظار می رود که سهم سرمایه فکری در تعیین ارزش افزوده اقتصادی در شرکتها مشخص گردد تا سرمایه گذاران در سرمایه گذاری های خود دچار اشتباه نشوند و تخصیص بهینه  منابع در شرکتها با سرمایه فکری بالا به خوبی انجام گردد.  سوالی که  در این تحقیق به دنبال آن هستیم این است که سرمایه های فکری در شرکت رابطه ای با ارزش افزوده اقتصادی آن شرکت دارد ؟  و هرچه سرمایه های فکری یک سازمان بیش تر باشد آیا  ارزش افزوده بیش تری را ایجاد خواهد نمود؟ توجه به سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده اقتصادی می تواند ابعاد جدیدی به مانند ایجاد دانش و نگرش جدید در حوزه ارزش افزوده اقتصادی در سرمایه گذاران و همچنین توجه بیش از پیش مسئولان به اینگونه از سرمایه های پنهان شرکتها در خصوص تغییر از دیدگاه سنتی سرمایه داری و تمرکز بر ارزش های بالقوه شرکتها خواهد شد.سئوال اصلی پژوهش این است که چه رابطه ای بین سرمایه فکری و ارزش افزوده اقتصادی  وجود دارد؟

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...