درنظرگرفتیم که با استفاده از فرمول به تعداد 384 نفر رسیدیم. به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. همچنین در روش کتابخانه ای از ابزار فیش برداری و در روش میدانی ار ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد.در نهایت تعداد 333 پرسشنامه سالم جمع آوری شد و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون های همبستگی و آنالیز رگرسیون نشان میدهد که بین مولفه های برندسازی و ایجاد اعتماد و وفاداری به برند رابطه معنی داری وجود دارد.

کلمات کلیدی: برندسازی، اعتماد به برند، وفاداری به برند، رضایت مشتریان، صنایع پوشاک

 

فهرست عناوین                                                                                                    

فصل اول. 9

1-کلیات.. 9

1-1-مقدمه. 9

1-2-بیان مساله. 10

1-3-ضرورت و اهیمت تحقیق. 11

1-4-اهداف پژوهش… 13

1-4-1-هدف اصلی از انجام این پژوهش… 13

1-4-2- اهداف فرعی.. 13

1-5-فرضیات پژوهش… 13

1-5-1-فرضیه های  اصلی.. 13

1-5-2- فرضیات فرعی.. 13

1-6-سوالات پژوهش… 14

1-6-1-سوال اصلی.. 14

1-6-2-سوالات فرعی.. 14

1-7-قلمرو تحقیق. 14

1-8-استفاده کنندگان تحقیق. 15

1-9-روش  و ابزار گردآوری اطلاعات.. 15

1-10-جامعه آماری و حجم نمونه. 15

1-11-روش تجزیه و تحلیل اطلاعات.. 16

1-12-محدودیت های تحقیق. 16

1-13-تعاریف مفهومی واژگان. 16

فصل دوم. 22

2- ادبیات و پیشینه تحقیق. 22

2-1- مقدمه. 22

2-2- مبانی نظری.. 23

2-2-1- مفهوم رفتار مصرف کننده 23

2-2-2- الگوی رفتار مصرف کننده 24

2-2-3- کلیدهای هفت گانه رفتار مصرف کننده 26

2-2-4- حوزه های رفتار مصرف کننده 30

2-2-5- تصمیم خرید. 31

2-2-6- مفهوم برند. 32

2-2-7- شناسایی چارچوب برند. 33

2-2-8- بازار جهانی و مراحل مختلف توسعه اقتصادی.. 34

2-2-9- تغییر دادن نگرش به برند. 37

2-2-10- برندسازی.. 39

2-2-11- برندسازی و چالش های آن. 40

2-2-12- اعتماد به برند. 43

2-2-13- اعتماد و رضایت مشتری.. 43

2-2-14- برندسازی و اعتماد. 44

2-2-15- وفاداری به برند. 45

2-2-16- وفاداری و برندسازی.. 46

2-3- مدل مفهومی تحقیق. 47

  برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

2-4- پیشینه پژوهش… 49

2-4-1- مطالعات داخلی.. 49

2-4-2- مطالعات خارجی.. 56

2-5-صنعت پوشاک………………………………………………………………………………………………………………………….55

فصل سوم. 67

3-روشناسی.. 67

3-1- مقدمه. 67

3-2- روش انجام پژوهش… 67

3-3- ابزار های گردآوری اطلاعات.. 68

3-4- قلمرو پژوهش… 69

3-5- روش نمونه گیری و حجم نمونه. 69

3-5-1- نمونه آماری.. 70

3-5-2- روش تعیین حجم نمونه. 70

3-6-ابزار اندازه گیری.. 70

3-6-1- روایایی و پایایی پرسش نامه. 71

3-7- تجزیه و تحلیل اطلاعات.. 75

فصل چهارم. 76

4- تجزیه و تحلیل داده ها 77

4-1- آمار توصیفی.. 77

4-1-1- ویژگی های توصیفی پاسخگویان. 77

4-2-2-توصیف متغیرها 80

مقیاس برندسازی.. 80

مقیاس اعتماد به برند. 81

مقیاس وفاداری به برند. 82

مقیاس ارتباطات برند. 83

مقیاس کیفیت خدمات.. 84

4-2-2. تحلیل های آمار استنباطی.. 85

آزمون فرضیه ها 85

فصل پنجم. 107

5- نتیجه گیری و پیشنهادات.. 108

5-1- مقدمه. 108

5-2- مرور فرضیات.. 108

5-3- تحلیل نتایج. 110

5-4- پیشنهادات.. 113

5-4-1- پیشنهادات منتج از آمار. 113

5-4-2- پیشنهادات برای تحقیقات آتی.. 114

5-5-محدودیتهای تحقیق. 115

منابع. 117

پیوست  ………………………………………………………………………………………….125

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
1-کلیات
1-1-مقدمه
در سال های اخیر صنعت پوشاک با رقابت فزاینده ای روبرو شده است؛ با توجه به ظهور برندهای مختلف و متفاوت و افزایش شدت رقابت میان آن ها،تلاش برای یافتن راهکارهایی برای خلق رابطه بلندمدت با مشتری و شناسایی و تقویت فعالیت هایی مهم و ارزش زا از نظر مشتری افزایش یافته است. از طرفی این رقابت موجب برجسته تر شدن اهمیت جذب و حفظ مشتریان موجود شده است. ایجاد وجهه مناسب برای یک برند به عنوان ابزاری راهبردی جهت ایجاد وفاداری در مشتریان تلقی می شود. بنابراین خط مشی و برنامه ریزی بازاریابی به تحقق اهدافی مانند سهم بازار، رضایت مشتری و… اشاره میکند. علی رغم اهمیت این اهداف متاسفانه کارکنان و مدیران از اهداف و برنامه و اهمیت آن ها به درستی مطلع نیستند و یا اینکه فاقد انگیزه کافی برای اجرای آن اهداف هستند. اهمیت برند سازی در پژوهش های علمی بسیاری مورد تاکید بوده است.

در واقع برند تجاری نام کشورها را به موازات شرکت صاحب آن ارتقا می دهد. در دنیای امروز، تولید کنندگان از راهبردهای تولید محور و قیمت محور به سوی راهبردهای برند محور روی آورده اند. از جمله، مزایای برند برای شرکت ها می توان به مواردی چون افزایش وفاداری مشتری، افزایش سودآوری، جلوگیری از ورود رقبای جدید، کاهش آسیب پذیری در مقابل رقبا و کاهش هزینه های تبلیغات کرد. لذا ساماندهی این فصل بدین صورت می باشد ابتدا مساله ی مورد نظر تشریح می گردد و در ادامه اهمیت و ضرورت، اهداف پژوهش و فرضیات بیان می گردد و در نهایت برای درک بهتر؛ مفاهیم و اصطلاحات تخصصی تعریف می گردد. 

 

 

1-2-بیان مساله
در اواخر قرن نوزدهم نحوه بکارگیری روش ها و مدیریت برند سازی، متداول و فراگیر شد. اما عملاً در دهه های پنجاه و شصت میلادی تولید کنندگان را وادار کرد که برای تفکیک کالاهایشان از کالای رقبا، متوسل به برند و صرف هزینه های سنگین برای برند سازی در دنیای کسب و کار شوند(یاسین و همکاران[1]، 2007).

بنابراین در دنیای امروز برخورداری برند قوی، از الویت های بسیاری از سازمان ها و شرکت هاست. از همین رو محققان در این حوزه ان را از جنبه های مختلف بررسی می کنند. همچنین برند سازی را می توان از دو جنبه ی متفاوت داخلی و خارجی مورد توجه قرار داد. برندسازی خارجی مشتریان را هدف قرار داده و از شیوه هایی برای این کار استفاده می کنند که به صورت مستقیم به مشتری مرتبط است، که در این پژوهش از این جنبه به ان پرداخته خواهد شد. اما برندسازی داخلی به  ارتقای برند در درون سازمان، یعنی همان کارکنان  گفته می شود(گلیارانی، 1391).

اما برای داشتن برند قوی در نزد مشتری و با افزودن عاملی که خریدار را به انتخاب کالا کمک می کند، ترجیح یا رجحان حاصل خواهد شد. رجحان مزیتی است که می توان در مقایسه یک کالا با کالاهای مشابه در ذهن خریدار ایجاد کرد. رجحان که نتیجه تفکر خریدار در مقابل انتظارات از برند است، به تولید کننده اجازه می دهد که کالاهایش را در شرایط یکسان و غالبا با قیمت برتر و در نتیجه سود بیشتر و کسب سهم  بیشتری از بازار فروش عرضه کند. از همین رو برند را می توان این چنین تعریف کرد : برند عبارت است از مجموعه اگاهی و مزایای اصلی و عمومی کالا یا خدمت همراه با مزیت اضافی که در ذهن خریدار شکل می گیرد و موجب رشد اعتماد و استمرار عمل وی نسبت به کالا می شود(ایگر و همکاران[2]، 2013).

از مهمترین مسائلی که امروزه مدیران برند با آن مواجه اند، چگونگی فراهم آوردن و گسترش درک بهتری از رابطه بین عواملی مثل اعتماد به نام تجاری و عملکرد می باشد.  به ویژه که در ادبیات مدیریت بازاریابی عوامل بسیاری مطرح شده که بر عملکرد برند اثرگذار است. مفهوم بازاریابی دلالت بر این عقیده دارد که صنعت، فرایند رضایت مشتری است نه فرایند تولید کالا. یک صنعت با مشتری و نیازهایش شروع می شود نه بوسیله حق امتیاز، مواد خام و یا مهارت فروش. فقط هنگامی یک سازمان می تواند به بقای خود ادامه دهد که بتواند نیازها و خواسته های مشتری را با درکی صحیح و جامع از طرف مقابلش(مشتری) برآورده کند (به نقل از منوریان و همکاران، 1392). با توجه به اینکه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...