پایان نامه بررسی موانع فردی ارتباط اعضای هیأت علمی دانشگاهها با بخش صنعت، با استفاده از الگوی بازاریابی اجتماعی |
فردی، و نیّات و انگیزههایی است که هر کدام از این بخشها به نوبه خود دارند. این بخشها همان اعضای دانشگاهی (هیأت علمی و دانشجویان) و اعضای صنعتی (متخصصین و مسئولین فعال در صنعت) هستند. از میان این افراد نیز اعضای هیأت علمی دانشگاهها و متخصصین و کارشناسان فعال در صنعت انتخاب شدند. با انتخاب این بخش بعنوان جامعه تحقیق، محقق در صدد است تا موانعی که در سطح فردی وجود داشته و از برقراری ارتباط با بخش دیگر، ممانعت به عمل میآورد را شناسایی کرده و بهترین راهکارها را برای مرتفع کردن آنها شناسایی نماید.
برای نیل به این هدف، در این فصل، برای آشنایی با کلیات تحقیق و موضوع مورد بررسی در آن، مروری اجمالی بر بیان مسئله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف تحقیق، فرضیههای تحقیق، و تعریف عملیاتی واژگان کلیدی آن خواهد شد و در فصول بعدی، توضیحات مبسوطتری ارائه خواهد گردید.
بیان مسئلهتوسعۀ صنعتی و پایدار در هر کشور منوط به ایجاد زیرساختهای علمی، پژوهشی و صنعتی است و بارزترین شاخص توسعهیافتگی هر کشور، پژوهشهای علمی و عملی و قابلیتهای فناوری آن کشور است. در این میان، دانشگاه به عنوان یک منبع دانش و یک کانون برای انجام تحقیقات علمی و کاربردی، نقش بسیار مهمی دارد. از طرفی صنعت نیز نقش کلیدی در توسعۀ اقتصادی و ارزش افزوده در یک کشور دارد (حق شناس فرد و زیودار، 1389)
پژوهشهای دانشگاهی، نقش مهمی در توسعۀ محصول، ابداعات و اختراعات صنعتی دارند. بر اساس پژوهشهایی ارتباط صنعت و دانشگاه، کارایی تحقیقات دانشگاهی را افزایش میدهد (وولگار[2]، 2007).
اگرچه ارتباط دانشگاه و صنعت، یک موضوع مهم در حیطۀ خط مشی علم و جامعهشناسی علم است ولی مطالعات کمی روی مکانیسم ارتباط این دو بخش، انجام شده است. برخی از آنها این ارتباطات را در قالب مطالعات موردی بررسی نمودهاند و برخی در قالب بهینه کردن فرایند انتقال تکنولوژی از دانشگاه به صنعت (مِیِرـ کرامِر و اِسکمُک[3]، 1998).
به همین روی، این تحقیق، در همان مسیر بررسی ارتباط این دو بخش مهم جامعه یعنی اعضای هیأت علمی دانشگاه و متخصصین بخش صنعت، به دنبال پاسخ به این سؤال است که «موانع فردی ارتباط اعضای هیأت علمی دانشگاهها با متخصصین بخش صنعت، کدام است؟» تا با شناسایی این موانع، بتواند راهکارهایی را با استفاده از الگوی بازاریابی اجتماعی، ارائه دهد. به همین منظور، محقق، ابتدا با شناسایی نیازها و خواستههای این دو بخش، شناختی از هر یک پیدا نموده سپس موانع فردی را با کمک صاحبنظران، شناسایی مینماید. در ادامه با اولویتبندی این موانع، میزان اهمیت هر یک را تعیین کرده و اقدام به طراحی استراتژی برای رفع آنها میکند. طی این مراحل، علاوه بر نظرات صاحبنظران، با استفاده از ادبیات تحقیق نیز اقدام به اغنای گزارهها (هم در مورد موانع فردی و هم در مورد راهکارهای و استراتژیها) خواهد شد. در نهایت با استفادۀ دوباره از صاحبنظران، میزان احتمال موفقیت هر یک از استراتژیهای بدست آمده، تعیین میشود.
اهمیت و ضرورت تحقیقفواید نظری تحقیق:
توسعۀ صنعتی و پایدار در هر کشور منوط به ایجاد زیرساختهای علمی، پژوهشی و صنعتی است و بارزترین شاخص توسعهیافتگی هر کشور، پژوهشهای علمی و عملی و قابلیتهای فناوری آن کشور است که در این میان، دانشگاه بسیار مهم است.
پژوهشهای دانشگاهی، نقش مهمی در توسعۀ محصول، ابداعات و اختراعات صنعتی دارند. بر اساس پژوهشهایی ارتباط صنعت و دانشگاه، کارایی تحقیقات دانشگاهی را افزایش میدهد.
آسیبشناسی مبانی ارتباط دانشگاه و صنعت و تلاش برای رفع موانع موجود، دارایاهمیت است.
در صورت وجود رابطه بین این دو بخش جامعه، با افزایش تحقیقات دانشگاهی، بخش تحقیق و توسعۀ صنعت نیز فعالتر میشود؛ بنابراین اگر در سیستمی (کشوری)، تحقیقات دانشگاهی افزایش یابد، نوآوری در سیستم، هم از طریق تحقیق و توسعه (در صنعت) و هم بوسیلۀ افزایش بهرهوری در سیستم، افزایش مییابد.طبق تئوری ارتباط متقابل دانشگاه ـ صنعت ـ دولت، تعامل این سه بخش، اصلی است برای بهبود شرایط نوآوری در جامعۀ دانشبنیان. صنعت، در این ارتباط، محلی برای تولید است؛ دولت، در جایگاهی برای تضمین تعاملات و مراودات پایا و باثبات، فعالیت میکند؛ و دانشگاه به عنوان منبع دانش و فنآوری جدید، و تولیدکنندۀ اقتصاد دانشبنیان در حال فعالیت است.
با انجام این تحقیق، عرصۀ مطالعۀ موانع ارتباط صنعت و دانشگاه، گسترش یافته و موانع فردی نیز بعنوان بخشی از موانع، وارد این ادبیات میشود.فواید کاربردی تحقیق:
بسیاری از موانع موجود در ارتباط این دو حوزه، مربوط است به بعد فردی استادان دانشگاه و کارشناسان صنعت؛ که از آنجمله میتوان به این موارد اشاره کرد که به ترتیب، دارای بیشترین اولویت هستند: «عدم شناخت دانشگاه از نیازها و اولویتهای بخش صنعت»، «ناکافی بودن سهم استادان از درآمدهای حاصل از تجاریسازی دانش»، «انتظارات غیر واقعبینانۀ استادان یا مدیران دانشگاه، در مورد ارزش فناوریهای خود»، «شیوع ذهنیت غیر انتفاعی بودن دانشگاهها و لزوم انتشار نتایج پژوهشهای آن»، «انگیزههای متفاوت فعالان صنعت و دانشگاهیان»، «فرهنگ متفاوت فعالان صنعت و دانشگاهیان» و بنابراین از طریق بررسی این ارتباطات فردی، میتوان موانع موجود را شناسایی نموده و میزان اهمیت هر یک را بدست آورد و سپس برای موانع یافته شده، راهکارهایی را ارائه داد تا بتوان، رفتارهای نامناسب را که مانع ایجاد این ارتباط میشوند یا از استمرار آن جلوگیری میکنند برطرف نمود.در این تحقیق، از ابزار بازاریابی اجتماعی، به منظور ترغیب طرفین به برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده خواهد شد که با این کار، دامنۀ کاربرد این ابزار که در گذشته، بیشتر در حیطۀ
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-03-01] [ 09:19:00 ق.ظ ]
|