53
جدول(4-3)متوسط بازده پرتفولیو بهبود یافته با عوامل کیفی شرکت
54
  
 
 
فصل اول
کلیات تحقیق
 
 
 
مقدمه
مطالعات تجربی در زمینه ی رفتار سهام، حقایقی را روشن کرده است که بسیاری از آنها در ارتباط با عوامل موثر بر بازدهی سهام هستند. این مطالعات نشن داده است که دسته ی خاصی از سهام، بازدهی بالاتری نسبت به دسته دیگر دارند. این یافته ها معلول عواملی هستند که به ناهنجاری معروف شده اند؛ زیرا نمی توان آنها را با مدل های هنجاری توجیه کرد.
چنین رفتار هایی تا حدودی در بورس اوراق بهادار تهران نیز وجود دارد؛ لذا انگیزه ی اصلی این پژوهش بررسی این موضوع است که آیا می توان با شناسایی و پیگیری روند پسماند(یا جزء اخلال) در بازار بورس اوراق بهادار تهران، بازدهی اضافی کسب کرد یا خیر؟ همچنین آیا عوامل مرتبط با عملکرد شرکت نیز بر دست یابی به این بازدهی موثر خواهد بود؟ در ادامه تلاش خواهد شد تا سوالات فوق بررسی شوند.

بیان مسأله:
طبق مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، در شرایط متعادل صرفاً ریسک سیستماتیک دارایی قیمت گذاری می شود زیرا نوسانات غیرسیستماتیک[1] آن از طریق تنوع بخشی حذف می گردد. با این حال، سرمایه گذاران به دلایل عدیده ای نظیر هزینۀ معاملات و محدودیت های فروش استقراضی قادر به تنوع بخشی کامل پرتفوی خود نیستند. در صورت وجود هزینه های گردآوری اطلاعات، سهامی که از نوسان پذیری غیرسیستماتیک بالایی برخوردار است، بازده مورد انتظار بالایی خواهد داشت زیرا در این شرایط، سرمایه گذاران قادر نخواهند بود ریسک خاص شرکت را از طریق تنوع بخشی حذف نمایند (مرتون، 1987)[2]. بر پایه فرضیه بازار کارا، سرمایه گذاران رفتار عقلایی دارند به این معنی که همه اطلاعات موجود ودردسترس را پردازش کرده و به دنبال حداکثرساختن مطلوبیت مورد انتظار هستند. بر این اساس، تغییرات قیمت سهام به تغییرات سیستماتیک در ارزش های بنیادی شرکت مربوط است و رفتار بی خردانه سرمایه گذار تاثیری بر بازده ندارد. حتی اگر بعضی از سرمایه گذاران با معاملات بی خردانه در عرضه و تقاضا شوک ایجاد کنند، دیگر آربیتراژگران منطقی، اثر این شوک ها را خنثی می کنند. بنابراین قیمت سهام در سطح بنیادی باقی خواهد ماند (کیم و ها، 2010).با این حال، شواهد تجربی حوزۀ یاد شده، بسیار متناقض است.  به نحوی که برخی محققان نظیر درو و همکاران (2006) ، چوآ[3] و همکاران (2006)، فو (2009)، بروکمن و همکاران (2009)، برگ برانت[4] و کانگ (2010) همسویی رابطۀ نوسانات غیرسیستماتیک[5] و بازده سهام را تایید نموده و برخی دیگر نظیر آنگ[6] و همکاران (2006، 2009) بر رابطۀ معکوس آنها (اثر نوسانات) صحه می گذارند.
صرفه نظر از جهت رابطۀ نوسانات غیرسیستماتیک و بازده سهام، بسیاری از شواهد تجربی وجود رابطه میان متغیرهای مورد نظر را تأیید می نماید. تأیید رابطۀ متغیرهای مذکور دال بر سودآوری راهبرد معاملاتی طراحی شده بر مبنای نوسانات غیرسیستماتیک است. شواهد ارائه شده آنها نشان می دهد آلفای راهبرد یاد شده صرف نظر از مدل عاملی مبنای تخمین آن (مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، مدل سه عاملی و چهار عاملی(، همواره مثبت و معنادار است. محققان بسیاری بر آن شدند تا به توضیح دلایل بروز بازده راهبرد سرمایه گذاری مبتنی بر نوسانات غیرسیستماتیک بپردازند. با این حال، اغلب تردیدهای مطرح پیرامون دلایل بروز پدیده اخیر، بر پایه مباحث روش شناسی نظیر شیوه تخمین نوسان پذیری غیرسیستماتیک، الگوی وزنی محاسبه بازده پرتفوی و ملحوظ نمودن سایر عوامل نوسانات، متمرکز بوده است (دولو و حمیدی­­زاده، 1392).در این تحقیق، محقق تلاش دارد تاتأثیر عوامل کیفی شرکت را بر رابطه بازدهی شرکت و نوسانات غیرسیستماتیک جهت شناسایی عوامل منجر شده به این اثر، مورد آزمون و بررسی قرار دهد. عوامل کیفی شرکت شامل سود آوری و نوسانات جریانات نقدی است.

ضرورت و اولویت تحقیق:

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...