پایان نامه بررسی جایگاه مداخلات شناختی در پروتکل توانبخشی بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده |
سنجش مشکلات شناختی این بیماران نمیتوان به مشکلات جسمانی آنها اکتفا کرد.
علاوه بر این، مشکلات عاطفی و خلقی نظیر افسردگی نیز در این بیماران بسیار معمول است. اغلب به نظر میرسد افسردگی با اختلال شناختی همراه است، هرچند رابطه بین اختلالات عصبی و افسردگی نامشخص است (دمار[7] و همکاران،2003). ارتباط مثبت پایداری بین افسردگی و عملکرد شناختی، بهویژه با حافظه کاری (آرنت[8] و همکاران، 1999)، تواناییهای یادگیری، برنامهریزی (آرنت و همکاران،2001) و سرعت پردازش (لاندرو[9] و همکاران،2004) ضعیف وجود دارد.
با توجه به نقش برجسته عملکردهای شناختی (حافظه، توجه، سرعت پردازش اطلاعات، ادراک دیداری فضایی، یادگیری و) بر جنبههای مختلف زندگی انسانها و شیوع شکایات شناختی در بیماران ام اس برای تهیۀ یک پروتکل توانبخشی کامل تعیین جایگاه شکایات شناختی بیماران لازم است. پیدایش هرگونه مشکل و اختلالی در این زمینهها مسبب مشکلات متعددی در زندگی روزمره، شغل و روابط اجتماعی افراد میگردد. هدف این مطالعه تعیین جایگاه شکایات شناختی در بین مؤلفههای شناختهشده برای توانبخشی بیماران ام اس عودکننده – بهبود یابنده میباشد.
1-2 تعریف و بیان مسئله اصلی پژوهش
شواهد قوی نشان میدهد که ام اس یک بیماری خود ایمنی است که در آن آنتیبادیهای فرد علیه میلین یا الیگو دندروسیتهای CNS عمل میکند. آسیب به آکسون به علت دمیلینه شدن اتفاق میافتد که ممکن است باعث ایجاد ناتوانی دائمی شود (کیگان[10] و نوسورثی[11]، 2002).
رائو و لئو(1991)، نقل میکنند که در مراحل اولیۀ این بیماری اختلالات شناختی ممکن است بهصورت خفیف وجود داشته باشد، ولی با پیشرفت بیماری در تعداد کمی از بیماران اختلالات شدید شناختی گزارش شده است. اختلالات موجود در ام اس بهصورت یک کاهش هماهنگ در کل شناخت نیستند بلکه بیشتر حیطههای حافظه، توجه، عملکرد اجرایی، سرعت پردازش را شامل میشوند و این در حالی است که حیطههای زبان و هوش کلامی کمتر درگیر میشوند (رائو و همکاران،1991). مشکلات شناختی در نوع عودکننده – بهبود یابنده ام اس در مراحل اولیه پدیدار میشود که بیشتر بر توجه، سرعت پردازش اطلاعات، حافظه، بازداری و مفهومسازی تأثیر میگذارد (دلویر[12] و همکاران،2005). سایمیونی[13] و همکاران (2007)، گزارش کردند که حافظۀ آسیبدیده با اضطراب، افسردگی، خستگی و سلامت و کیفیت زندگی مرتبط است. امروزه با پیشرفت درمانهای دارویی که طول عمر بیماران ام اس را بالا برده است پرداختن به مشکلات روانشناختی و شناختی برای بالا بردن کیفیت زندگی جایگاه پیدا میکند.
افراد مبتلا به اماس که مشکلات شناختی را تجربه کردهاند باید مورد ارزیابی عصبشناختی قرار گیرند. این میتواند به ارزیابی علل مشکلات شناختی (واکنش روانی یا ارگانیک)، کمک کند تا راههای مناسب جهت کاهش نتایج این آسیبها به فرد ارائه گردد (گلدینگ و هنز، 2012). در حال حاضر ابزار ارزیابی عملکرد شناختی افراد مبتلا به اماس (MACFIMS[14]) به زبان فارسی هنجاریابی شده است (اسحاقی و همکاران،2012).
با توجه به اینکه اغلب مطالعات انجام شده به روش کمی صورت گرفته است و همچنین به دلیل اهمیت درک و شناخت متخصصین از شکایات این بیماران در برنامههای توانبخشی، مطالعه حاضر به روش کیفی طراحی و اجرا گردیده است. در این پژوهش از روش مصاحبه عمیق استفاده شد. این ابزار، ارزیابی عمیقتر ادراکها، نگرشها، علایق و آرزوهای آزمودنیها را امکانپذیر میسازد. از سوی دیگر مصاحبه ابزاری است که امکان بررسی موضوعهای پیچیده، پیگیری پاسخها یا پیدا کردن علل آن و اطمینان یافتن از درک سؤال از سوی آزمودنی را فراهم میسازد. ازاینرو نسبت به روش کمی و استفاده از ابزارهایی همچون پرسشنامه که تنها به پاسخهای سطحی آزمودنیها وابسته است، از طریق روش کیفی، میتوان اطلاعات پرمایهتر و عمیقتری به دست آورد. از امتیازات مهم مطالعۀ کیفی قابلیت تولید فرضیات متعدد میباشد. همانطور که در این پژوهش نیز آمده است در بخش پیشنهادها در غالب پیشنهاد به این فرضیات اشاره شده است. مسئلۀ مهم برای تأیید این فرضیات طراحی و انجام مطالعات کمی چندمرکزی با حجم نمونۀ بیشتر میباشد.
1-3 ضرورت و اهمیت انجام پژوهش
متأسفانه بیماری ام اس در کشور ما هم رو به رشد است و در طول دهۀ گذشته تعداد بیماران افزایش یافته است (صحرائیان و همکاران، 2010). ازاینرو بیماران مبتلا ممکن است در آینده نیاز به توانبخشی شناختی داشته باشند. در بیماری اسکلروز متعدد که دارای علائم وسیع و تابلوهای کلینیکی متفاوت است، هر بار عود بر میزان ناتوانی بیمار میافزاید و بهتدریج باعث محدودیت شدید میشود. یکی از بهترین راهها برای کاهش میزان ناتوانی توانبخشی است. استفاده از برنامههای توانبخشی در هر بیمار بر اساس نوع عوارض متفاوت است و باید برای هر بیمار برنامهای خاص در نظر گرفت. لازم است برای نیل به این هدف میزان ناتوانی ایجاد شده در هر زمان، از طریق ارزیابیهای مکرر از بیمار، تعیین شود، این اقدامات، بلافاصله پس از درمان دارویی مرحله حاد بیماری شروع میشود، بنابراین توانبخشی یک جزء جدانشدنی از طرح درمان در بیماران ام اس است (عظیمیان، 1379). چون در جریان
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-03-01] [ 08:07:00 ق.ظ ]
|