دانلود یک نمونه فایل پایان نامه ارشد رشته مدیریت

 

5. برنامه ریزی استراتژیک ساختار قدرت / ذهنیت را تهدید می‌کند. ( مقاومت در برابر تغییر
( بیایید به کار واقعی بر گردیم. (ساختار قدرت حامی تغییر
( ذهنیت/ فرهنگ حامی تغییر
( برنامه ریزی مشارکتی
( مدیریت مقاومت
منبع، (انسف، 1375: 235)
2-2-4- عوامل مؤثر درشکست استراتژی
1- فقدان فرصت: درون مایه اصلی استراتژی، فرصت است. موفقیت‌های استراتژیک درفرصت‌ها نهفته‌اند و بدون فرصت هیچ موفقیتی در کار نخواهد بود. اغلب سازمان‌هایی که بدون دراختیارداشتن (درک) یک فرصت استراتژیک به حرکت های استراتژیک مبادرت می‌ورزند، علیرغم تلاش و مساعی زیاد، سرانجام ناکام خواهند ماند. این مفهوم عمیق، زیربنای نظریه جدید برنامه‌ریزی برمبنای خواسته است.
2- عدم تشخیص صحیح گلوگاه: گلوگاه ها بستر تولد استراتژی ها هستند. برای موفقیت باید گلوگاه‌های اصلی دستیابی به اهداف استراتژیک را شناخت و راهکار استراتژیک را در جهت رفع آنها سازماندهی کرد. تشخیص غلط گلوگاه، استراتژی را منحرف کرده و به سوی موضوعات غیراستراتژیک متوجه خواهد ساخت.
3- فقدان راهکار برتر: برای رفع گلوگاه و دستیابی به منافع نهفته در فرصت، راهکارهای متعددی وجود دارد. چنانچه این راهکارها در صحنه رقابت با هم قرار گیرند، راهکار برتر (مولد ارزش بالاترازدیدگاه مشتری) منافع استراتژیک را به خود اختصاص داده، راهکار فاقد برتری را به حاشیه بازارخواهد راند.
4- فقدان شایستگی های کلیدی: شایستگی های کلیدی زیربنای مزیت‌های رقابتی هستند و کارکرد استراتژی، انجام این تبدیل است. در فقدان شایستگی‌های کلیدی، استراتژی نمی‌تواند درکارکرد خود که ایجاد مزیت‌های رقابتی برای سازمان است، اثربخش باشد.
5- تغییرشرایط: وابستگی به استراتژی گذشته: یک استراتژی موفق تنها درشرایط خاص خود اثربخش است. استراتژی‌های موفقیت‌ساز دیروز نمی‌توانند درشرایط متفاوت امروز نیز موفقیت آفرین باشند. دلبستگی به استراتژی‌های گذشته درمحیطی که شرایط آن تغییریافته است، یکی از رایج ترین دلایل شکست استراتژی‌هاست.
6- پیش‌بینی غلط : یک استراتژی باید تغییرات روند دوره تدوین تا اجرای استراتژی را پیش بینی و در تحلیل‌های خود منظور کند. بروز خطا در این پیش بینی، اثربخشی استراتژی در زمان اجرا را مخدوش خواهد ساخت. استراتژی‌هایی که پیاده‌سازی آنها به زمان طولانی نیاز دارد، بسیار از این نظر آسیب ‌پذیرند. (غفاریان و علی احمدی، 1381: 83).
2-2-5- اندیشه استراتژیک
2-2-5-1- تعریف اندیشه‌ی استراتژیک
اندیشه‌ی استراتژیک فردی شامل کاربرد قضاوت تجربی برای جهت گیری‌های آتی است. اندیشه استراتژیک شامل هماهنگی در اندیشه‌های خلاق است که سازمان را قادر می‌سازد تا بر اساس روالی منطقی به سوی آینده گام بردارد. منظور از اندیشه استراتژیک آن است که بنگاه‌ها را در برخورد با چالش‌های مختلف اعم از اینکه قابل پیش بینی باشد یا نه یاری نماید. اندیشه‌ی استراتژیک به دلایل زیر مهم است :
1- بر پایه‌ی قضاوت است، حتی اگر بر پایه اطلاعات ناکافی باشد، کارکرد مهمی است که هر سازمان از مدیران انتظار دارد.
2- برای آنکه در عمل مؤثر باشد، به قضاوت جمعی تصمیم گیران سازمان نیاز دارد تا دورنمای روشنی از جهت‌گیری آینده سازمان ترسیم نمایند.
3- دورنمای سازمان بیشتر بر این اساس است که تصمیم گیران کلیدی سازمان، هر تحلیل سیستماتیک را چگونه در می‌یابند و احساس می کنند.
4- اندیشه‌ی استراتژیک منجر به طرح و تدوین ارزش‌ها، رسالت، دورنما و استراتژی‌های سازمان می‌شود که بیشتر پایه‌ی الهامی (بر پایه احساس) و کمتر اساس تحلیلی (بر پایه اطلاعات) دارد.
5- تفاهم اعضای تیم برنامه‌ریزی در خصوص موارد فوق، پیش نیاز اساسی برای برنامه‌ریزی اثر بخش خواهد بود. در واقع، اندیشه‌ی استراتژیک پایه‌ای برای تصمیم‌گیری استراتژیک است، بدون وجود این پایه، تصمیمات و عملیات بعدی موجب اغتشاش و ضعف سلامت در سازمان شما در آینده خواهد شد.
2-2-5-2- عوامل مؤثر بر اندیشه استراتژیک
اندیشه‌ی استراتژیک عمدتاً فرآیندی الهامی- احساسی است، نه نوعی برنامه‌ریزی طولانی مدت یا تکنیکی، در ابتدا لازم است اعضای تیم مدیریت هر سازمان دیدی مشترک نسبت به طبیعت و جهت‌گیری سازمان خویش داشته باشند، اصولی مشترک بر روند امور سازمان را پذیرا باشند و در مورد راهی که برای کسب اهداف انتخاب می‌کنند، اشتراک نظر داشته باشند. اندیشه‌ی استراتژیک بدون تکیه بر جنبه‌های عملی، تنها زمینه‌ساز رؤیایی برای آینده‌ی سازمان است. در فرایند اندیشه استراتژیک لازم است به چهار عامل مهم ارزش‌ها، رسالت‌ها، دورنما و استراتژی بپردازیم:
1- ارزش‌ها نشانگر اعتقادات فلسفی مدیرانی است که مسئولیت رهبری سازمان به سوی موفقیت را بر عهده دارند. ارزش‌ها به عنوان اساسی برای اندیشه مدیران درباره رسالت، دورنما و استراتژی محسوب می‌شود.
2- رسالت بیانیه‌ای است که به شرح سازمان، طبیعت کاری که بدان مشغول هستید، فلسفه وجودی سازمان، خدماتی که ارائه می‌دهید و اصول و ارزش های حاکم بر کار می‌پردازد.
3- دورنما نشانگر اعتقاد و باور به آینده‌ای است که برای آینده سازمان با دید مشتریان، کارکنان، مالکان و سایر ذینفعان طرح شده است.
4- استراتژی شامل راه و جهتی است که سازمان باید طی نماید. نیروی حرکت و سایر عواملی است که کمک می‌کند تا بتوان درباره محصولات آینده، خدمات آتی و بازار
تصمیم گرفت (طبیعی و ملکی، 1382: 201).
2-2-6- برنامه ریزی استراتژیک در حقیقت استراتژیک نیست

برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت  jemo.ir  مراجعه نمایید
رشته مدیریت همه موضوعات و گرایش ها : صنعتی ، دولتی ، MBA ، مالی ، بازاریابی (تبلیغات - برند - مصرف کننده -مشتری ،نظام کیفیت فراگیر ، بازرگانی بین الملل ، صادرات و واردات ، اجرایی ، کارآفرینی ، بیمه ، تحول ، فناوری اطلاعات ، مدیریت دانش ،استراتژیک ، سیستم های اطلاعاتی ، مدیریت منابع انسانی و افزایش بهره وری کارکنان سازمان
Efficiency بهره وری

در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند

مشکل مهمی که در سازمان‌های امروز وجود دارد، ناتوانی آنها در تفاوت گذاری بین «برنامه ریزی» و «استراتژی‌سازی» است. خروجی فرایند برنامه‌ریزی استراتژیک بدون وجود تفکر و بصیرت برنامه‌ای بیش نیست. هنگامی که تفکر و بصیرت استراتژیک وجود داشته باشد می‌توان امیدوار بود خروجی فرایند برنامه‌ریزی استراتژیک نیز استراتژی خلاقانه و اثربخش باشد. بصیرت عبارت است از آینده‌ای واقع‌گرایانه، محقق الوقوع و جذاب برای سازمان و به عبارت دیگر بیان صریحی است از سرنوشتی که سازمان باید به آن سمت حرکت کند (علی احمدی و دیگران، 1387: 22).
برنامه‌ریزی مرتبط با برنامه اجرایی تهیه کردن است و نه کشف و خلق. برنامه‌ریزی کار تکنوکرات‌هاست و استراتژی‌سازی کار خیال پردازان و اهل نظر و کشف و خلاقیت. واگذاری مسئولیت خلق استراتژی به برنامه‌ریزان به مثابه آن است که از یک بنا خواسته شود تا پیتای میکل آنژ را خلق نماید.
در بیشتر بنگاه‌ها، برنامه‌ریزی استراتژیک، مراسمی است منطبق با منطق تقویمی و نه جستجویی عمیق برای کشف امکانات و استعدادهای انقلاب. فرایند طراحی استراتژی ببیشتر گرایش به فروکاهی دارد و در حقیقت واگشت گراست، ضمن اینکه مبتنی بر قواعدی ساده و من درآوردی است. این فرایند «از امروز به پیش» کارساز است نه «از آینده به امروز» و در واقع، به طور ضمنی فرض می‌کند که آینده کم و بیش شبیه حال خواهد بود. در این شیوه برنامه‌ریزی تنها جزیی ناچیز از میثاق‌های صنعت زیر سؤال می رود و لذا این گونه طراحی استراتژی، عمدتاً به صورت فرا افکنی و روند نگاری خواهد بود. این فرایند برنامه‌ریزی عمدتاً نخبه‌گرایانه است و فقط از نسبت کوچکی از استعدادهای خلاقانه سازمان بهره‌برداری می‌کند. وقتی هدف کلی طراحی استراتژی، بسیار نازل‌تر از انقلاب در امور سازمان باشد، بدیهی است که فرایند برنامه‌ریزی و طراحی استراتژی، بسیار سهل و ساده خواهد بود. در امر برنامه‌‌ریزی و طراحی استراتژی، به ندرت نوآوری صورت گرفته است. به همین جهت است که واحدهای برنامه‌ریزی سازمان‌ها غالباً متروک مانده و بنگاه‌های مشاوره نیز هر روز کمتر درگیر استراتژی می‌شوند و بیشتر درامور اجرایی است که مشارکت و مشورت می‌نمایند.
بسیاری از مدیران وقتی یک استراتژی را ببینند، آن را می‌شناسند. اما شناسایی استراتژیک که از قبل به وجود آمده، کافی نیست. باید پرسید استراتژی‌ها از کجا می‌آیند و چگونه خلق می‌شوند؟ هر سازمانی که معتقد باشد از برنامه‌ریزی می‌توان به استراتژی دست یافت، خود را اسیر خرده ریزگرایی کرده است، در حالی که تازه‌واردان آزاداندیش، به یورش‌های پیروزمندانه دست می زنند.
2-2-7- مشکلات برنامه‌ریزی رسمی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...