مقدمه:
در جهان پرشتاب امروزی سازمانهای زیادی در تلاشند تا برای رسیدن به اهداف سازمانی و اقتصادی و تداوم حیات خود ،از الگوها و شیوه های مختلف بهره ببرند و مزیت رقابتی جدیدی کسب نمایند تا از سقوط و واژگونی و خطرات ناشی از دگرگونی های سریع محیطی و فن آوری در امان بمانند.در یک دهه اخیر ، سرمایه اجتماعی[1] به یکی از مباحث اساسی مورد توجه محافل دانشگاهی و تحقیقاتی جهان تبدیل شده است که  البته به رغم این عمر کوتاه،میزان توجه به آن روز افزون است و امروزه کتابها و مقاله های بسیاری پیرامون جنبه های نظری و کاربردی آن و بویژه مطالعات موردی آن در جوامع توسعه یافته و توسعه نیافته در دسترس است.(فیضی،1384)سرمایه اجتماعی را می توان حاصل روابط در جامعه دانست و آن رابه مجموع منابعی که در ذات روابط سازمان اجتماعی بوجود می آیند و زندگی اجتماعی را مطلوب تر می سازند ،اطلاق کرد.(ویلانووا و جوسا،2003)
در گذشته سرمایه انسانی[2] مهمترین سرمایه سازمان بود.  ” سرمایه انسانی ”  در موفقیت یک سازمان و یک ملت اهمیت استراتژیک ویژه ای را داراست،ولی این سرمایه زمانی از اولویت بالاتری برخوردار است که منسجم و یکپارچه شود و این یکپارچگی در سایه همبستگی[3]، همکاری[4] ،تعاون و اعتماد متقابل[5] بوجود می آید و در این صورت است که سرمایه انسانی به سرمایه اجتماعی تبدیل می شود و این سرمایه است که هم افزایی ایجاد می کند.
علاوه برسرمایه انسانی در دیدگاه های سنتی مدیریت توسعه ، سرمایه های اقتصادی وفیزیکی مهمترین نقش را ایفا می کردند اما در عصر حاضر برای توسعه مدیران بیشتر از آنچه به سرمایه اقتصادی،فیزیکی و انسانی نیازمند باشند ،به سرمایه اجتماعی نیاز دارند زیرا در جامعه ای که فاقد سرمایه اجتماعی است از دیگر سرمایه ها بطور بهینه استفاده نخواهد شد و این سرمایه ها ابتر می مانند و هدر می روند. (میرسپاسی،1383)
بانک جهانی در سال 1998 در تعریف سرمایه اجتماعی چنین آورده است:  سرمایه اجتماعی در جامعه ای مفروض در بر گیرنده نهادها ،روابط،نظرگاه ها و ارزش هایی است که بر کنش و واکنش های بین مردم حاکم اند و در توسعه اقتصادی و اجتماعی سهمی دارند. لیکن سرمایه اجتماعی جمع ساده نهادهایی نیست که جامعه را در بر می گیرد بلکه همچنین ملاکی به شمار می آید که نهادهای یاد شده را بهم پیوند می زند . سرمایه اجتماعی در عین حال در بر گیرنده ارزش ها و هنجارهای مشترک لازم برای رفتار اجتماعی است که در روابط شخصی افراد،در اعتماد آنان به یکدیگر و در حس مشترک مسولیت های مدنی منعکس شده است.امری که جامعه را چیزی بیشتر و فراتر از جمع افراد می سازد. (پیران و موسوی،1385)
مدیریت مشارکتی فرآیندی است که در آن هدف تشویق و ترغیب کارکنان و اعضای سازمان به دادن تعهد و مشارکت هر چه بیشتر در امر موفقیت سازمان است.پایه و اساس اندیشه مزبور بر این منطق قرار دارد که کارکنان در فرآیند خود از آزادی عمل بیشتری برخوردارند ،بر زندگی کاری خود کنترل هایی اعمال می نمایند ،سازمان بدین وسیله موجبات انگیزش هرچه بیشتر آنان را فراهم می آورد ،افراد تعهد بیشتری به سازمان پیدا می کنند ،بازدهی ،تولید و بهره وری در سازمان افزایش می یابد و سرانجام اینکه آنان نسبت به کار خود احساس رضایت بیشتری می کنند. (رابینز،1943).
 
 
بیان مساله تحقیق:مهمترین وجه تمایز انسان با سایر حیوانات قدرت فکری اوست و با بهره گیری از چنین قدرتی است که از همکاری و مشارکت همنوعان خود استفاده می کند. در واقع مشارکت یک نیاز فطری و ذاتی انسان است مشارکت از دیر باز یکی از ابزار های زندگی انسان بوده و امروزه نیز در سازمانهای موفق ،کارکنان در تصمیم گیری های مرتبط با کار خودشان مشارکت می کنند.(مقدسی،1387)
چنانچه مدیریت مشارکتی را همانند رهیافتی جامع برای جلب مشارکت فردی و گروهی کارکنان در جهت حل مسائل سازمان و بهبود مستمر در تمام ابعاد تعریف کنیم و بر این باور باشیم که مدیریت مشارکتی ارتباط دائم ، متقابل و نزدیک مدیریت ارشد و کارکنان است می توان گفت مدیریت مشارکتی به معنای مشارکت افراد مناسب ،در زمان مناسب و برای انجام کار مناسب است. بر پایه این تعریف مشارکت کارکنان در کارهایی که به آنها مربوط می شود مشارکتی آگاهانه، ارادی و داوطلبانه خواهد بود.(هرید،2002)
با توجه به اهمیت میزان مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمانی و نتایج مطلوبی که این مشارکت در نیل به اهداف سازمان دارد نقش آن در سازمان ها بطور روز افزون در چند دهه گذشته اهمیت یافته است.بدین لحاظ امروزه به منظور نیل به پیشرفت روز افزون در سازمانها در زمینه های مدیریت و نیروی انسانی ، کارایی، پیروزی در میدان رقابت و مواردی از این گونه ، مشارکت صحیح و موفقیت آمیز کارکنان در تصمیم گیری ها و امور سازمانی امری ضروری به نظر می رسد. از طرفی سرمایه اجتماعی که شامل مجموعه هنجارهای موجود در نظام های اجتماعی است، موجب ارتقای سطح همکاری اعضای جامعه و پایین آمدن هزینه های تبادلات و ارتباطات می شود. سرمایه اجتماعی تاثیر عمیقی در عرصه های مختلف زندگی بشر و توسعه آن دارد.این سرمایه ویژگی تعاملات اجتماعی در یک سازمان را انعکاس می دهد و موجب استفاده بهتر از منابع فیزیکی ،مالی و انسانی سازمان می شود. (طلوعی اشلقی،1385)

ایده توجه به سرمایه اجتماعی در سازمانها همانطور که کوهن و پروساک مطرح میکنند نسبتا جدید است . با این وجود، طبق نظر آدلر و کان[6] با فرض دوران طفولیت کاربرد سرمایه 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :