دیدگاههای مدیریت زمان:پایان نامه خود تنظیمی یادگیری |
دیدگاههای مدیریت زمان:پایان نامه خود تنظیمی یادگیری
دیدگاههای مدیریت زمان:
بنجامین فرانکلین[1] به عنوان پدر مدیریت زمان و به طور واضح، به عنوان شخصیت مدیریت زمان قبل از « آدام اسمیت» مطرح بود. ایشان فردی بسیار منظم، مخترع، مکتشف، فیلسوف، دیپلمات و دولتمرد آمریکایی بود که زندگی کاری تجاری خود را به صورت بسیار پرتنش آغاز کرد و دو بار ورشکست شد و در سن 28 سالگی بیکار و فقیر شد. نگرش فرانکلین در جهت حل مشکلاتش « تغییر روش کاری » بود. او به خود آموخت تا « اهداف » خود را « تنظیم و اولویتبندی» کند. فرانکلین نویسندهای ارزشمند و مردی مورد احترام بود و بسیاری از دیدگاههایش به سادگی پذیرفته میشد. در مورد « مدیریت زمان» مطالب خوبی نوشت و سوالات مهمی را مطرح کرد از جمله: « آیا شما زندگیتان را دوست ندارید؟ » اگر دوست دارید پس زمان را هدر ندهید و تلاش کنید.» فرانکلین دارای رویکردی مهم بوده است که این رویکرد را میتوان بدین شرح خلاصه نمود: « اگر میخواهید از یک زندگی شکوهمند لذت ببرید داشتن زمان کافی مهم است. زمانی برای استراحت، زمانی برای تفکر در مورد چیزها، زمانی برای انجام کار و نیز دانستن این نکته مهم است که آنها را به بهترین شکل و بر اساس توانایی خود انجام دهید. به خاطر بیاورید که فقط یک راه وجود
دارد و آن این است که زمان کافی را برای فکر کردن و برنامهریزی و انجام کارها بر اساس اهمیت فراهم کنید. ( مکنزی، 1978 ترجمه رضاپور 1373).
جان لاکت، کلید خود راهبری و اثربخشی را اعمال مدیریت زمان میداند او کنترل وقت را برای هر مدیری که بخواهد در کارش به نتیجه اساسی برسد، امری حیاتی میشمرد. لاکت بیان میکند برای مدیری که میخواهد اثربخش باشد و نتایج مهمی از کار خود به دست آورد کنترل وقت کاری حیاتی است. واکنش نشان دادن به بحرانها و اطاعت از دستورها چنان بخش مهمی از زندگی شده که بسیاری از افراد فراموش کردهاند که چگونه وقتشان را کنترل کنند در نتیجه از تفکر درباره آن چه میخواهند به دست آورند باز میمانند. آنها میاندیشند که فرد دیگری برای حل مشکلاتشان به یاری آنها خواهد آمد. بنابراین برخی از بهترین مغزهای مدیریت ما شبیه آتشنشانها عمل میکنند. یعنی برای خاموش کردن آتش به این طرف و آن طرف میروند. ( لاکت[2]، 1373 ).
الک مکنزی در کتاب مدیریت بهرهوری از زمان کنترل را چنین تعریف میکند: کنترل زمان بدین معناست [3]که این خود شما هستید که مشکل دارید نه شخص دیگری. این به معنای آن است که باید با همه توان بکوشید تا عادات جا افتاده را ترک کنید این به معنای آن است که باید بر کششهای منفی طبیعت انسانی چیره شوید.همچنین متخصصان دیگر که به طور اخص در زمینه مدیریت زمان مطالعه و پژوهش میکنند عبارتند از : آلن بیکین، ماریون هاینس و پیترفر، است که مبانی نظری خویش را در کتابهای « دامهای زمان » ، « چگونه زمان و زندگی خود را کنترل کنید» ، « اصول و فنون مدیریت زمان » ارائه کردهاند. آنها معتقدند که مهمترین و گرانبهاترین دارایی یک سازمان کارکنان آن هستند و گرانبهاترین دارایی یک انسان نیز زمان بسیار کوتاهی است که در طول زندگی در اختیار دارد. بنابراین زمان جزء نادرترین منابعی است که چنانچه بدرستی مورد استفاده قرار گیرد، تغییرات و تحولات به موقع را در تمام ارکان سازمانی به وجود میآورد. ( جوادی، 1388).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-07-25] [ 09:41:00 ب.ظ ]
|