از دیگر چالشهای فراروی برنامه ریزی برای جهان، نیاز به آموزشهای بین رشته ای و بویژه آموزش فلسفه برای تدوین گران و مجریان برنامه ها است. از آنجاییکه مطالعه در مورد خطمشی، مستلزم مطالعه ترکیبی از ایده ها و روش های اقتصادی، جامعه شناختی، انسان شناسی، روانشناسی، تاریخ، حقوق و نیز مدیریت عمومی است، برنامه ریزی برای جهان در سازمان ملل نیز نیازمند فراهم شدن چنین توانمندیهایی است. یکی از ویژگیهای خطمشی گذاری عمومی نیز بین رشته ای بودن آن است و لذا باید توجه داشت که خطمشی گذاری، علم، هنر و حتی حرفه ای است که نیازمند کسب علوم و مهارتهای گوناگون است تا بتواند به اهداف خود برسد. خطمشی گذاری همچنین باید بتواند خود را از حصارها، مرزها و ساختارهای یک رشته خاص خارج ساخته و با رشته های مختلف ارتباط برقرار نماید لذا باید بدان نیز توجه نمود و در تربیت رهبران در قواره جهانی، مورد اهتمام قرار داد.
یکی دیگر از نکات قابل توجه در برنامه ریزی برای جهان، تغییر معنای حکمرانی و طرح نظریه حکمرانی خوب میباشد که برای دولتها]و دراینجا برای سازمان ملل و برای دولتها نیز بعنوان مجریان برنامه های جهانی در سطح کشوری[، در تدوین برنامه ها، نقشی متفاوت قائل است. تغییر معنای حکمرانی و مطرح شدن حکمرانی خوب، درک سنتی از خط مشی گذاری عمومی را با تغییراتی مواجه نموده است. باید توجه کرد که امروزه، حکومت، معادل دولت نیست و حکمرانی با اداره دولتیِ امور کشور، تفاوت دارد. امروزه، حکمرانی موضوعی است که به نحوه تعامل دولتها و سایر سازمانهای اجتماعی با یکدیگر، نحوه ارتباط آنها با شهروندان و نحوه اتخاذ تصمیمات در جهانی پیچیده میپردازد. مفهوم حکمرانی را میتوان در سطوح مختلفی چون سطح جهانی، ملی، سازمانی و جوامع محلی مورد استفاده قرار داد. چهار بخش اصلی جامعه که میتوانند هر یک به نوبه خود در پیشبرد امور انجام وظیفه کنند، عبارتند از: کسب و کار، مؤسسات جامعه مدنی(شامل سازمانهای داوطلب و بخش غیر انتفاعی)، دولت و رسانه ها. این بخشها با یکدیگر تداخل دارند و اندازه هر یک از این بخشها ممکن است در کشورهای مختلف، متفاوت باشد. در بسیاری از کشورها، قدرت در سطح مرزهای این بخشها توزیع میشود. در بعضی کشورها اندازه بخش خصوصی در حال گسترش بوده و برخی از وظایف دولت به کسب و کارهای خصوصی سپرده شده است. بنابراین، حکمرانی خوب، به چیزی بیشتر از دولت خوب نیازمند است و سایر بازیگران نیز نظیر کسب و کارها و رسانه، در بهبود و کیفیت زندگی و رفاه کلی گروه های مختلف ذینفعان تأثیرگذارند و در واقع، حکمرانی بطورکلی شامل شش گروه از ذینفعان میشود که عبارتند از: شهروندان، سازمانهای داوطلب، کسب وکار، رسانه، سطوح بالاتر دولت و پارلمان بعلاوه سطوح بین مللی و مقامات دولتی. ابهام در کاربرد دو واژه دولت و حکمرانی و عدم توجه به تفاوتشان، موجب میشود که مسائل مربوط به خط مشی، بی چون و چرا تبدیل به یک مسئله دولتی شود و در نتیجه مسئولیت رسیدگی به این مسائل ضرورتاً بر دوش دولت قرار ‌گیرد و راه های دیگر برای پرداختن به مسئله و یا بخشهای دیگر جامعه که باید در پرداختن به مسئله از خود ابتکاراتی بروز دهند، مدنظر قرار نگیرند. برنامه ریزی برای جهان در سازمان ملل از اینکه سازمان ملل بعنوان یک خطمشی گذار عمومی در سطح جهان و دولتها بعنوان خطمشی گذاران عمومی درسطح کشورهای خود، دیگر تنها بازیگران نیستند، غفلت دارد و تنها اخیراً اندکی به نقش سازمانهای غیردولتی و نیز داوطلبان و آن هم بیشتر در اجرای برنامه ها تا تدوین برنامه ها توجه کرده است. همچنین از نقش رسانه ها و رهبران عقاید، شبکه های اجتماعی و… غفلت شده است. در ارزیابی نقشه راه سازمان ملل در زمینه توسعه جهانی در سال 2013، پیش شرطهای ذیل برای توسعه انسانی مطرح شده اند: حکمرانی خوب، آزادیهای مدنی، ثبات حقوق مالکیت و صلح(پاتریک، استوارت، ام.؛ 2013). این امر میتواند اشاره ای باشد به ضرورت بازنگری در ایدئولوژی توسعه انسانی و بررسی دقیقتر علل موجبه آن تا تحقق دستاوردها، عیان تر شود.

از مسائلی که در برنامه ریزی برای جهان باید مورد توجه بیشتری قرار داد و مورد تاکید ایدئولوژی توسعه انسانی بعنوان مقوله محوری پارادایم برنامه ریزی برای جهان در سازمان ملل نیز قرار دارد، مشارکت و توانمند سازی جهانوندان میباشد. بکارگیری رویکرد مشورتی برای برنامه ریزی استراتژیک در سازمانهای غیرانتفاعی و عمومی، توسط محققان نیز توصیه شده است(جان، ام.، برایسون؛ 2011). در الگوی خطمشی گذاری آشفته نیز به مشارکت در تصمیم گیریها اشاره شده است ولی رویکرد این الگو به مشارکت از سراجبار و برای رفع نقص و محدودیتهای تصمیم گیری میباشد درحالیکه رویکرد توسعه انسانی به مشارکت، بعنوان یک الزام میباشد که خود دارای اصالت است. اشاره شد که برخی، برنامه ریزی را عملی سیاسی و نتیجه گفتمان بین همه گروه های ذینفع به منظور دستیابی به توافق در حوزه هدفگذاری و اجرا میدانند و عقیده دارند که آگاهی و دانایی، بین همه گروه های ذینفع تقسیم شده است و لذا این دسته نیز مشارکت جهانوندان در برنامه ریزیها را لازم میدانند. در مقاله ارائه شده توسط دانش فرد و کیایی(1389) به بررسی تاثیرات مشارکت عمومی در خط مشی گذاریهای عمومی پرداخته شده است و بیان شده است که هر چند مشارکت شهروندان در خطمشی گذاریهای عمومی امری ضروری است، ولی میزان و شیوه مشارکت باید متناسب با شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هر کشور تعیین گردد. همین امر در برنامه ریزی برای جهان نیز قابل تعمیم میباشد و لذا برای مشارکت دادن جهانوندان در برنامه ریزیها، تصمیم گیریها و خطمشی گذاریهای عمومی سازمان ملل، تعیین مکانیزمهای مناسب ضرورت دارند. همچنین در مقاله دانش فرد و کیایی(1389)، اشاره شده است که شهروندان مشارکت جونسبت به شهروندان وظیفه مدار، بیشتر دیدگاهی جهانی نسبت به مسائل اقتصادی و اجتماعی دارند و لذا یکی از زمینه های بسط موفقیت برنامه های سازمان ملل در برنامه ریزی برای جهان، حمایت از تقویت روحیه مشارکت جویی در بین شهروندان میباشد. همچنین یکی از راهکارهای قابل توجه برای تسهیل اجرای برنامه ها و جلوگیری از استیلای نئولیبرالیسم بر تدوین و اجرای برنامه ها، جلب مشارکت جهانوندان در تدوین و اجرای برنامه های جهانی است. این امر البته نیاز به نهادسازی دارد که در داده ها نیز پیشنهاد محبوب الحق و برخی دیگر در تاسیس مجمعی از نمایندگان ملتها (و نه نمایندگان دولتها) برجسته و درخور تعمق میباشد. نهادسازی مناسب و توانمندسازی جهانوندان برای مشارکت فعال در کنار توجه به دولتها، نیازمند توجه به سازمانهای منطقه ای و بین مللی، موسسات مالی، جامعه مدنی(شامل سازمانهای غیردولتی و داوطلبان)، بخش خصوصی و جوامع علمی(کیشوره، کمال؛ 2010)، میباشد. لذا سازمان ملل برای تحقق حکمرانی خوب و جلب مشارکت شهروندان باید علاوه بر سازمانهای غیردولتی و داوطلبان و دولتها، به دیگر ذینفعان برنامه ها نیز توجه داشته باشد و ساختار تدوین برنامه ها را بطور مناسب تغییر دهد(البته اینکار باید با توجه به یکپارچه سازی برنامه ها در حوزه های مختلف و نیز یکپارچه شدن جهانی برنامه ها، صورت گیرد). در صورت جلب مشارکت جهانوندان در تدوین برنامه ها، این ایراد نئولیبرالها که دولتها و یا سازمانها بین مللی، قادر به تشخیص صلاح و سعادت جهانوندان نمیباشند نیز تا حدی برطرف میشود. همچنین باید توجه کرد که لازمه مشارکت جهانوندان در تدوین برنامه های جهانی، بکارگیری پاردایمهای توصیفی در برنامه ریزی است درحالیکه تاکنون گرایش غالب در بین برنامه ریزان سازمان ملل استفاده از پارادایمهای تجویزی بوده است(مثل بکارگیری مکتب نئوکینزی، مکتب شیکاگو و یا توصیه های ساکس در تدوین برنامه ها و استراتژیهای سازمان ملل و نیز بکارگیری پارادایمهای تجویزی در حین تدوین استراتژیها).

برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت  jemo.ir  مراجعه نمایید
رشته مدیریت همه موضوعات و گرایش ها : صنعتی ، دولتی ، MBA ، مالی ، بازاریابی (تبلیغات - برند - مصرف کننده -مشتری ،نظام کیفیت فراگیر ، بازرگانی بین الملل ، صادرات و واردات ، اجرایی ، کارآفرینی ، بیمه ، تحول ، فناوری اطلاعات ، مدیریت دانش ،استراتژیک ، سیستم های اطلاعاتی ، مدیریت منابع انسانی و افزایش بهره وری کارکنان سازمان

در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...