دانلود پایان نامه ارشد: كلون و بیان فاكتور نكروز دهنده تومور آلفا |
از قبل طراحی شده تکثیر گردید. محصول PCR خالص سازی شده، در سایت برشی EcoRV که در داخل ناحیه کد کننده مقاومت به تتراسایکلین در pBR322 بود، الحاق شد. سرانجام به منظور بیان، ژن هدف در پلاسمید تحت کنترل سیگنال های رونویسی و ترجمه قوی پروموتور باکتریوفاژ T7 كلون گردید به این ترتیب كه وكتور نوتركیب و نیز هر دو با آنزیم های NdeI-HindIII بریده شده و قطعهDNA bp 478 حاصل از برش pBRtnf در pET21a(+) خطی شده، اتصال و سپس در E. coli DH5α ترانسفورم شد. پس از بررسی صحت کلونینگ (توسط تکنیک PCR و آنزیم های برشی) و توالی یابی قطعه کلون شده، بیان سیتوپلاسمی hTNFα نوترکیب در سویه BL21(DE3) E.coli از طریق تکنیک های SDS-PAGEو نیز وسترن بلاتینگ مورد تایید قرار گرفت.
مقدمه:
فاکتور نکروز کننده تومور آلفا (TNF-α) سایتوکاینی پیش التهابی است كه در راه اندازی و تنظیم سیستم ایمنی ذاتی و پاسخ های التهابی حاد در برابر باکتری های گرم منفی و سایر میکروب های بیماری زا از طریق فراخوانی نوتروفیلها و منوسیت ها به محل عفونت دخالت دارد. TNF-α برای اولین بار از سرم موش ها و خرگوشهایی که با سویه BCG مایکوباکتریوم بوویس یا آندوتوكسین باكتری ها تیمار شده بودند جداسازی شد كه در مرگ سلول های توموری نقش ایفاء می كرد. اگر چه وجه تسمیه این فاکتور به علت ویژگی های ضد توموری آن است اما این پلی پپتید 17 کیلودالتونی دارای عملكردهای متعددی نظیر دخالت در آپوپتوزیس، زنده ماندن سلول، التهاب، تنظیم خواب و رشد رویان می باشد.این فاكتور غالباً توسط ماکروفاژهای فعال، لنفوسیت هایT ی CD4+، لنفوسیت هایT ی CD8+، سلول های NK و ماست سل ها بیان می شوند. بیان آن در سلول های دیگر مانند فیبروبلاست ها، سلول های عضلات صاف و سلول های توموری پایین است.
TNF-α نوترکیب امروزه به طور گسترده در تحقیقات علوم پایه و بالینی و نیز به منظور درمان تومور مورد استفاده قرار می گیرد. لذا با توجه به اهمیت آن تولید و تخلیص TNF-α به شکل نوترکیب در موجودات پروكاریوتی در كشور می تواند باعث فراهم شدن زمینه جهت انجام تحقیقات بعدی نظیر تحقیقات ملکولی، پزشکی و بالینی بر روی این سایتوکاین مهم باشد. به علاوه امکان تولید آنتی بادی های منوکلونال و پلی کلونال برعلیه TNF-α که امروزه کاربردهای بسیار وسیعی در تشخیص و درمان بیماریهای مختلف دارند نیز فراهم می شود. از سوی دیگر با توجه به نقش ویژه TNF-α در مقابله با تومورهای سرطانی، تولید TNF نوترکیب می تواند دریچه ای نوین در برابر تحقیقات سرطان شناسی و نیز درمان تومورهای سرطانی فراروی محققین کشور بگشاید.
1-1- بیوتکنولوژی پروتئین های دارویی
بیوتکنولوژی (زیست فناوری)، مجموعه فنونی است که از سیستم زنده برای تولید یا تغییر فرآوردههای زیستی در جهت بهداشت و اقتصاد عمومی استفاده می کند(Wallman, 1997). گرچه استفاده از میکروارگانیسمها برای تولید فرآوردههای زیستی دارای سابقه طولانی است ولی در زمینه بیوتکنولوژی مدرن امروزی نظیر تکنیکهای مهندسی ژنتیک و تکنولوژی DNAنوترکیب، کاربرد فراوان دارند. اصطلاح بیوتکنولوژی نخستین بار در سال 1917 توسط کارل ارکی[1] به کار برده شد. در سال 1973 هربرت بویر[2] و استنلی کوهن[3] تکنولوژی DNA نوترکیب را ارائه دادند و در سال 1976 اولین شركت مستقل بیوتكنولوژی،Genentech، به منظور تجاری كردن این تكنولوژی جدید تاسیس شد. در سال 1982 انسولین انسانی نوترکیب با بهره گرفتن از تكنولوژی DNA نوتركیب برای نخستین بار در E. coli به مرحله تولید رسید(Mckown and Coffman, 2002). پیش از بکار بردن روش های بیوتکنولوژی، تنها منبع تولید پروتئینهای دارویی منابع طبیعی آنها نظیر خون و بافتهای انسانی و حیوانی بود که اغلب به میزان بسیار اندک و با صرف هزینه بسیار بالا تهیه میشد. همچنین به دلیل مشکل بودن روش های خالص سازی و از طرفی آلرژیزا بودن پروتئینهای حیوانی برای انسان و امکان بروز اثرات جانبی، استفاده از این ترکیبات را محدود مینمود(Brown, 2001). امروزه تکنولوژی DNA نوترکیب امکان آن را فراهم کرده است که بتوان cDNA کد کننده هر پروتئین را جدا کرده و به یک سیستم بیان کننده مناسب وارد کرد. در این حالت پروتئین مورد نظر در موجود بیگانه که اغلب یک میکروارگانیسم است، بیان میشود(Glick and Eds, 1998). به این ترتیب میتوان پروتئینهای دارویی را در مقیاس انبوه و بسیار ارزانتر از روشهای قبلی تولید نمود(Walsh and Headon, 1994).
در حال حاضر بیش از 100 پروتئین دارویی نوترکیب برای درمان بیماریهای انسانی در بازار وجود دارد و در حدود 400 داروی جدید در درمان بیماریهای مختلف به ویژه سرطان، ایدز و ناراحتیهای دستگاه عصبی در مراحل کار آزمایی بالینی قرار دارند(Mckown and Coffman, 2002).
تکنولوژی دارویی مدرن از کلون کردن ژن و تکنولوژی DNA نوترکیب بهره میگیرد. هدف نهایی بیوتکنولوژی دارویی ژن درمانی و ورود مواد ژنتیکی به سلولها برای جلوگیری یا کنترل و یا معالجه بیماری میباشد(Ossege, Sindern et al., 1998). جدول 1-1 برخی از پروتئینهای دارویی تولید شده به صورت نوترکیب (T. A. Brown) را نشان میدهد.
2-1- کلون کردن ژن
كلون كردن عبارت است از به وجود آوردن نسخه کاملاً مشابه یك قسمت كوچكی از DNA، سلول و یا موجود كامل. كلون كردن ژن تحت عناوین كلون كردن مولكولی و تكنولوژی DNA نوتركیب نیز شناخته میشود(Brown 1996). در این تکنیک یك توالی ژنی را جدا كرده و با آنزیم اختصاصی برش میدهند. سپس با بهره گرفتن از آنزیمDNA لیگاز[1] DNA مورد نظر در یك وكتور مناسب قرار داده میشود. هیبرید حاصله را Construct DNA گویند. که با انتقال به باکتری و یا سلول میزبان امکان تکثیر آن فراهم میشود(Maeyer and De Maeyer-Guignard, 1998). در سال 1973، نخستین DNA نوترکیب با بهره گرفتن از آنزیمهای برشی و آنزیم لیگاز در دانشگاه Stanford آمریکا ساخته شد.
کشف تکنولوژی DNA نوترکیب سرآغاز پیشرفتهای جدید در علوم و بیوتکنولوژی شد. یکی از خصوصیات مهم ژن کلون شده در تکنولوژی DNA نوترکیب، این است که اغلب می تواند درون موجودی دیگر که کاملاً متفاوت با موجود اولیه است، فعالیت خود را انجام دهد(Michael and et., 1982). اهمیت اصلی كلون كردن ژن به دست آوردن مقادیر كافی از ژنهای مورد نظر برای تجزیه و تحلیل بعدی است و امكان آزمایشات ژنتیكی برای فهم مكانیسمهای دخیل در بیماریهای ژنتیكی و در نتیجه پیدا كردن راهكارهای مناسب برای تشخیص و درمان آنها را فراهم میآورد. كلون كردن ژن همچنین در داروسازی امروزه برای ساخت داروها با ساختار پروتئین نقش اساسی دارد. در حال حاضر یکی از مهمترین راهکارهای استفادة درمانی از این فناوری در توسعة روشهای درمانی نوین از جمله ژن درمانی است.
1-2-1- ابزار و عوامل کلون کردن ژن
همانطور که قبلاً ذکر شد اساس کلون کردن، برش دادن مولکولهای متفاوت DNA و اتصال دوبارة آنها است. برای این کار ابزارهای مولکولی لازم است که مهمترین آنها آنزیمهای محدود کننده[1] و آنزیم لیگاز هستند.
1-2-1-1- آنزیمهای برشی
در كلون كردن ژن، برای ایجاد یك مولكول DNAی نوتركیب، ناقل بایستی به صورت کاملاً دقیق در یك نقطه مشخص(با امكان اتصال و برش دوباره) برش داده شود تا قطعه DNA كه قرار است، کلونپ شود، در آن نقطه وارد گردد. اندونوكلئازهای برشی، آنزیمهایی هستند كه قطعه DNA را در مكانهای اختصاصی برش میدهند. اولین آنزیم برشی در سال 1970 از باكتری Haemophilus influenzae جداسازی شد. انواع مختلف باکتریها انواع متفاوتی از این آنزیمها را تولید می کنند. به همین دلیل اسامی آنها معمولاً از نام باکتریهای مولد آنها مشتق شده است(McDonald, 1996).
1-2-1-2- آنزیم DNA لیگاز
یكی از آنزیمهای مهم در سلول برای اتصال قطعات، DNA لیگاز نامیده میشود که موجب بازسازی پیوندهای فسفودیاستری از هم گسیخته میگردد. هر گاه DNAی ناقل و DNAی خارجی هر دو با یك آنزیم برشی بریده شوند، نواحی انتهایی متناظر در ناقل و DNAی خارجی با یكدیگر سازگار بوده و مكمل یكدیگرند. و توالیهای تك رشتهای انتهاهای مكمل با هم جفت میشوند. لیگازها روی قطعات برخوردار از گروه فسفات در انتهای ‘5 عمل كرده و با ایجاد پیوند فسفودیاستری سبب برقراری اتصال بین دو توالی DNA میشوند، این فرایند كه به اتصال[1] معروف است، آخرین مرحله ساخته شدن یك مولكول DNAی نوتركیب است.
در کلون کردن ژنها نوع آنزیمی كه معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد، DNA لیگاز T4 است كه از باكتریهای E. coli آلوده شده با باكتریوفاژ T4 به دست میآید. زیرا این آنزیم هم قادر به اتصال رشته های DNAی دو رشتهای با انتهای صاف و هم با انتهای چسبان میباشد در حالی كه DNA لیگاز باكتری E. coli در اتصال قطعات با انتهای صاف ناتوان است. دمای بهینه فعالیت هر دو آنزیم در سیستم بیولوژیكی 37 درجه است. ولی از آنجا كه برای اتصال قطعات جدا از هم و مكمل تشكیل اولیه پیوندهای هیدروژنی بین نوكلئوتیدهای مكمل ضروری است و در واكنش درون شیشهای[2] پیوندهای هیدروژنی، پایداری چندانی در مقابل دمای بالا ندارند به همین دلیل این نوع واكنشها در دماهای پایین 16-4 درجه سانتیگراد و به مدت طولانی انجام شود(McDonald, 1996).
1-2-2- وکتورهای کلونینگ
برای این كه بتوان قطعهای از DNAی دلخواه (موسوم به Insert DNA) را با بهره گرفتن از شرایط طبیعی (in vitro) تكثیر كرده و برای مطالعات بیشتر استفاده نمود، لازم است DNA را توسط مولكولهای وکتور به سلولهای مورد نظر انتقال داد. در غیر این صورت، عمل انتقال، تكثیر و یا استخراج DNAی مورد نظر امكانپذیر نمیشود. نظر به این كه قطعات تكثیر شده همه با هم یكسان هستند، این نوع متدولوژی به همسانهسازی DNA موسوم است. مولكولهای وکتور DNA (DNAVector) كه خود DNA میباشند، بنا به داشتن توالی به خصوصی قادر هستند در سلولهای میزبان خود به تعداد زیادی تكثیر شوند. در این صورت قطعه DNAی دلخواه نیز به همراه وکتور خود تكثیر میشود.
وكتورهای DNA تنوع بسیار زیادی دارند. مهمترین عامل طبقه بندی آنها میزان ظرفیت حمل DNA به سلول میزبان است. قطعات DNA را میتوان از چند نوكلئوتید گرفته تا بیش از صد هزار نوكلئوتید توسط وكتورهای مناسب همسانهسازی نمود. به همین دلیل در طراحی اولیه باید ابتدا اندازه DNAی مورد نظر را مشخص و وكتور مناسبی انتخاب نمود. پلاسمیدها، فاژ λ، کاسمید و کروموزومهای مصنوعی مخمر(Yeast artification chromosom) از وکتورهایی هستند که بیش از سایر وکتورها مورد استفاده قرار میگیرد(Larry and Champness, 2007).
مشخصات كلی وكتورهای كلونینگ
وكتورهای مختلف DNA با تنوع بسیار زیاد، شامل اندازهها و ظرفیتهای حمل مختلف موجود می باشند، ولی دارای نقاط مشترك اساسی ذیل هستند:
مبدا همانندسازی[1]
همه وكتورها دارای توالیهای ویژهای هستند كه توسط آنزیم DNA پلیمراز سلول میزبان شناسایی شده و به تعداد بسیار زیادتر از ژنوم خود میزبان تكثیر میشوند این توالی به مبدا همانندسازی موسوم است و با Ori نشان داده میشود. برخی وکتورها حاوی دو نوع Ori برای تكثیر در دو نوع سلول میزبان می باشند. همانندسازی وكتور توسط DNA پلیمراز سلول میزبان، در این ناحیه شروع و در دو جهت (Bi-directional) مخالف هم ادامه مییابد.
نشانگرهای انتخابی[2]
همه وكتورها حامل ژنهایی هستند كه به واسطه ایفایش آنها میتوان وجود وكتور را به سهولت در داخل سلول میزبان ردیابی نمود. متداولترین نشانگرها، ژنهایی هستند كه فرآورده آنها باعث بروز مقاومت در برابر آنتیبیوتیكهای به خصوصی میشود. در صورتی كه وكتور به داخل سلول میزبان حساس به یك آنتیبیوتیك انتقال یابد، می تواند در حضور همان آنتیبیوتیك زنده مانده و رشد كند. انواع نشانگرهای رایجی كه مقاومت به آنتیبیوتیك به خصوصی را در سلول میزبان القاء میكنند، آمپی سیلین[3]، تتراسایكلین[4]، جنتامایسین[5]، كانامایسین[6] و استرپتومایسین[7] میباشند.
نشانگرهای ژنتیکی[8]
دسته دیگری از نشانگرها، ژنهایی هستند كه عامل كنترل یك سری واكنشهای بیوشیمیایی هستند. و در حضور مواد زمینه خاصی واكنشهای به خصوصی را برمیانگیزند. مثلاً ژن LacZ كه استفاده از آن بسیار متداول میباشد در صورت انتقال به سویهای از باكتری E. coli كه این ژن را ندارد باعث تولید آنزیم بتا-گالاكتوزیداز میشود كه می تواند روی مادهای بنام X-Gal اثر کرده و رنگ آبی در محیط اطراف سلول تولید کند. برای تشخیص اینكه سلول میزبان حاوی وکتور DNA است، استفاده از یك نوع نشانگر كافی است ولی برای اینكه بتوان ماهیت وکتور را در رابطه با حامل بودن DNA وارد شده بررسی نمود، استفاده از نشانگرهای ثانوی ضروری میباشد.
جایگاه کلونینگ متعدد[9] (MCS)
برای اینكه بتوان DNA وارد شده را با بهره گرفتن از مكانیسم نوتركیبی[10] وارد قسمت خاصی از DNAی وکتور کرد، در سادهترین روش كار لازم است با بهره گرفتن از آنزیمهای برش دهنده هر دو DNA را برش داده و قطعات برشی و سپس دو نوع DNA را به هم اتصال داد در وکتورهای جدید جایگاه کلونینگ یا MCS شامل توالیهایی است كه حاوی توالیهای شناسایی و جایگاه برش برای آنزیمهای برش دهنده متعدد میباشد. در کلونینگ باید از آنزیمهایی استفاده كرد كه فقط میتوانند یكبار DNA وکتور را مورد برش قرار دهند به همین دلیل این جایگاهها را جایگاه برشی منحصر به فرد مینامند. بنابر این MCS هر وکتور جایگاه برشی آنزیمهایی را ارائه میكند كه در تمامی طول وکتور منحصر به فرد[11] هستند. اگرچه وجود MCS در یك وکتور الزامی است اما این جایگاه باید در مكان ویژهای در روی وکتور قرار گرفته باشد به طور رایج این محل در ناحیه ´5 ژن LacZ قرار دارد كه وجود آن در این محل در تولید فرآورده این نشانگر اختلالی ایجاد نمیكند در صورت وارد كردن DNA در جایگاه MCS توالی این ژن مختل شده و عدم تولید كلونیهای آبی رنگ در حضور X-Gal وجود DNAی وارد شده را نشان میدهد.
جایگاه های پروموتر[12]
بسته به هدف کلونینگ، وكتورهای متفاوتی طراحی شده اند و به منظور انجام عملیات مختلف، توالیهای ویژهای در یك یا دو ردیف MCS قرار داده شدهاند. این توالیهای الیگونوكلئوتیدی محل شناسایی و كنترل آنزیمهای مختلف از منابع متفاوت هستند كه در سویههای مختلفE. coli موجود میباشند. به این ترتیب بایستی برای اهداف و عملیات بخصوص، وكتور و سویه باكتری مناسب و سازگاری را انتخاب نمود. ممكن است هدف از کلونینگ تولید و تكثیر DNA هدف، تولیدmRNA از DNAی هدف یا این كه تولید فرآورده پروتئینی کد شونده از DNAی هدف باشد. وجود پروموترهای ویژه و آنزیمهای مربوطه انجام این نوع عملیات را برعهده دارند.
مثلاً RNA polimerase از باكتریوفاژهای مختلف کلون شده و سویههای تراریخته E. coli حاوی این ژنها میباشند. این نوع پلیمرازها از DNAهایی كه در مجاورت توالی پروموتور مخصوص شان قرار داشته باشند، به تعداد زیادی نسخهبرداری كرده و mRNA ی زیادی تولید میشود. این نوع وكتور به وکتور نسخهبرداری موسوم است.
در صورتی كه تولید مقادیر زیادی از پروتئین کد شونده توسط DNAی هدف مد نظر باشد، توالیهایی مربوط به پروموتر در ابتدای DNAی هدف قرار میگیرد كه با بر هم كنش با ریبوزومها و فاكتورهای تولید پروتئین در سلول، باعث بالا رفتن میزان تولید پروتئینی میشود كه به هیچ نحو مورد نیاز و استفاده باكتری نیست. این نوع وكتورها نیز به وکتور بیانی [13]موسوم هستند (محمودپور،1381).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-07-11] [ 01:36:00 ب.ظ ]
|