که لازمه زناشویی موفقیت آمیز است باید در نظر گرفت.[11]مسائل جنسی، به ویژه در دوران بلوغ و آغاز جوانی ،‌یکی از مهمترین مسائل جوانان به شمار می‌رود . قسمت مربوط به صفحه حوادث روزنامه های یومیه و پروندههای دادسراهای ما را مسائل و تبهکاری جنسی تشکیل می دهد.[12]
گسترش زیاد تمایلات جنسی در دوره بلوغ سبب نیازمندی های بیولوژیک جدیدی می‌شود و به همین جهت تغییراتی در ارگانیسم ایجاد می‌کند . رابطه جوان را با دنیای هارج و نسبت به فعالیت شدید عصبی آماده می‌کند و تحمیل تحریکات جنسی شدید و عدمامکان ارضای این تمایلات فشار روحی بسیاری را به نوجوانان و جوانان وارد می‌سازد.[13]
امروزه ثابت شده است که احساسات منحرف احیاناً به طرز مرموزی ،بر دستگاه ادراکی بشر فرمان می‌راند و مستبدانه حکومت می‌کند ودستگاه ادراکی ناآگاهانه فرمانهای آن را اجرا می‌کنند.[14]
روانشناسان ریشه بسیاری از عوارض ناراحت کننده عصبی و بیماریهای روانی و اجتماعی را احساس محرومیت خصوصاً در زمینه امور جنسی تشخیص دادند ثابت کردند که محرومیت ها مبدأ تشکیل عقده‌ها و عقده‌ها احیاناً به صورت خطرناک مانند میل به جنایت حسادت انزوا بدبینی و متجلی می‌شود.
یعنی برای اینکه موجبات سرکوب شدن غرایز و پیدایش آثار خطرناک روانی و اجتماعی ناشی از آن خصوصاً در زمینه امور جنسی بیشتر فراهم گردد بر عقده‌ها وتیرگی‌های روانی افزوده گردد.[15]
ارتباط نوجوانان با جنس مخالف موجب بیداری تخیلات شهوانی ، تحریکات اتفاقی و در کل گرفتار کننده می‌شود.[16]
یکی از مواردی که دنیای غرب بیش از اندازه تند روی نموده و باعث نگرانی شده موضوع ارضاء غریزه جنسی است . بسیاری از دختران و پسران آن کشورها در اثر آزادی بی حساب دچار بدبختی و فساد اخلاقی در راه غریزه جنسی گشته اند و راه سقوط را با کمال سرعت طی می‌کنند. اصولاً ضرر آزادی بی حد در موضوع اعمال شهوت جنسی نه تنها باعث از بین رفتن اساس خانواده و بر هم زدن نسل آینده و انحرافات جنسی و اخلاقی است ، بلکه منافات با شخصیت و مبانی بشری دارد مقام انسان بالاتر از آن است که خود را اسیر منجلاب شهوت نماید . بدون شک و تردید این قوه هم مانند سایر قوای طبیعی که در نهاد بشر عنوان ودیعت نهاده شده باید تعدیل شود ولی آنچه را که از نظر پوشیده نیست آن است که این قوه بایستی تسخیر انسان باشد نه انسان تسخیر آن.[17]
غریزه جنسی لجوج است که نمی‌تواند طغیان آن را به این آسانی ها کنترل نمود لذا در روابط نامشروع جنسی این غریزه طغیان می‌کند. بی حجابی وپیروی از منطق نادرست تعلیم و تربیت مختلط بدبختانه در کشور ما هم یکی از مظاهر عالیه تمدن بشر به شمار رفته یکی از مسائلی است که زمینه اساسی توسعه فحشاء و انحرافات را بوجود آورده است و این مسئله ازجمله مسائل مهم اخلاقی و اجتماعی می‌باشد که تاکنون بر سر آن میان مردم واقع بین طرفداران بی حجابی و تربیت مختلط بحث های زیادی به عمل آمده ولی بدبختانه عملاً این نقشه نادرست در کشور ما جامه عمل پوشیده و تقلیدهای کورکورانه بی حجابی و معاشرت آزاد را به عنوان ارزنده ترین ارمغان اروپا تحویل ما داده است . اما جای خوشوقتی این است که در میان یک چنین اشتباه عمومی هنوز جمعیت متدین این مملکت سنگر دینی خود را ترک نگفته و از اول اعلام نموده است که بی حجابی و تعلیم و تربیت مختلط از عوامل قطعی توسعه فحشا و مفاسد اجتماعی است.[18]
غریزه شهوت مانند آتش سوزانی است که هر دم شعله می‌زند و از اعماق وجود انسان زبانه می‌کشد و اگر از حد خود تجاوز و طغیان کند و چنانچه جلوگیری برای او نباشد قدرت دارد که ریشه فضائل اخلاقی و صفات انسانی را سوزانده و برای ابد نابودی آدمی‌را اعلام کند . زمانی که شهوت تبدیل نشود در مزاج جوانان بنای طغیان و سرکشی را می‌گذارد و کشش های جنسی او را به جلو وا می دارد و تمایلات انسانی در نهادش سرکوب می‌شود با نتیجه اقدام می‌کند که به مقصود برسد در این زمینه ممکناست به دروغ و خیانت در امانت و عهد شکنی و جنایت و سایر اعمال خلاف انسانی از او سر بزند و جهت امتناع شهوت جنسی که زودگذر است کاخ سعادت ابدی خود را واژگون سازد ، اصولاً باید پسران و دختران جوانی که بنده شهوت و اسیر هوای نفس می‌باشند و در راه جلب لذت و ارضای تمایل جنسی به همه نوع ناپاکی ها دست می‌زنند و تمام جهات انسانیت را پشت پا زده و سرانجام در منجلاب بدبختی و فلاکت و در مرحله سقوط قرار می‌گیرند.[19]
جوانانی که فعالیت جنسی دارند از احساس گناه و درگیری سخن می‌گویند ،‌خود را مورد استثمار یا طرد شدن می انگارند و یا وقتی می فهمند که از حیث عاطفی به بازی گرفته شده اند که دیر شده است!
در فرهنگ ما غریزه جنسی ،مترادف با ننگ و شرمساری قرار گرفته است و به عنوان موضوعی که مردم ابزار این حالت عاطفی و میل درونی را به عنوان یک رسوایی می پندارند که این طرز تلقی با فرهنگ کشور ها نیز مطابقت دارد.
ورمسر[20]، عقیده ای مخالف را ابزار می دارد ننگ شمردن میل جنسی بهعنوان یک پاسخ دفاعی است و آدمی‌را وادار به پنهان کردن آن می نماید در حالیکه یک حالت درونی طبیعی است و به اشتباه به عنوان شرمساری تلقی می‌گردد.محیط های به اصطلاح آزاد ، مانع پیدایش عشقهای سوزان و عمیق است در اینگونه محیط ها که زن به حالت ابتذال در آمده است یا فقط زمینه برای پیدایش هوسهای آنی و موقتی و هر جایی و هرزه شدن قلبها فراهم است این محیط ،محیط شهوت و هراس است نه محیط عشق به مفهومی‌که فیلسوفان و جامعه شناسان آنرا محترم می‌شمارند.[21]
به محض پیدایش آثار بلوغ ، غریزه جنسی در سطح ظاهر می‌شود. این دیگر غریزه ابتدایی کودکانه نیست بلکه گرایش و علاقه ای از گونه دیگر است . غالباً جوانان ،‌از این تحول و گرایش دچار اضطراب می‌شوند.
غریزه جنسی زمانی خود را نشان می دهد که معمولاً نوجوانان تحت تأثیر تعلیم و تربیتی که دیده قرار دارد.[22]
سن بلوغ سن اضطراب است در این دوره از تربیت ناچار باید پسران از دختران جدا در نظر گرفت اما در این دوره در دختر و پسر رغبت ها افزایش می یابد و شخصیت استوار می‌شود.
محرومیتهای جنسی بیش از حد و نیز شهواترانی زیاد باعث بروی انواع انحرافات جنسی در جوامع مختلف می‌گردد.[23]
اشباع غریزه با رعایت اصل عفت و تقوا منافی نیست ،‌بلکه در سایه عفت و تقوی است که می‌توان غریزه را به حد کافی اشباع کرد و جلوی هیجان های بیجا و ناراحتیها و احساس محرومیت ها وسرکوبشدنهای ناشی از آن هیجانها را گرفت.[24]
تربیت صحیح جنسی ،مانند تربیت و خصلت های دیگر انسان مسلماً به شرطی در هر قدم با موفقیت روبرو خواهدشد که زندگی خانوادگی به طور کلی به طرز صحیحی سازمان یافته باشد و فرد تحت تأثیر رهبری پدر ومادر در یک انسان واقعی بار آید.
اگر مسائل جنسی برای نوجوانان حساب شده و کنترل شده باشد و او بتواند از راه صحیح که مورد قبول اجتماع او نیز هست با جنس مخالف خود ،روابط درست ومشروع برقرار کند ،هرگز با مشکل رو به رو نخواهد شد.[25]
معاشرتهای آزاد و بی بند و بار پسران و دختران ، ازدواج را به صورت یک وظیفه و محدودیت در آورده است که باید آن را با توصیه های اخلاقی و یا احیاناً با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد . در سیستم روابط آزاد جنسی ، پیمان ازدواج به دوران آزادی پسر و  دختر خاتمه می دهد و آنها را ملزم می‌سازد که به یکدیگر وفادار باشند.[26]به عنوان نمونه ، جوانانی که با دخترانی آشنا می‌شوند و در نتیجه اعتمادشان از همه چیز و همه کس سلب می‌گردد و در اثر تحریک احساساتشان تصمیم به خود کشی می‌گیرند . جوانانی که احساس شدید و تازه ای پیدا کرده اند اغلب می‌توانند به موقع از شهوت روز افزون خود جلوگیری کنند.گوی هوسخواهان معاشرت بیش از دو دوستی ساده است و آن احساس ،‌با عثل و اراده به جنگ بر می خیزد و اغلب نیز پیروز می‌شود . جوانان سست عنصر و ضعیف الاراده به زودی تحت سلطه هوسها و امیال جسمانی قرار می‌گیرند و درباره ارضای آن      می اندیشند.
آزادی بی بند و بار در زمینه جنسی موجب خطری برای جسم و روان و عاطفه و سببی برای بدبختی و فساد اجتماعی و عاملی برای به خطر افتادن سلامت نسل و خانواده است.[27]

 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...