با توجه به اینکه هر ساله وقت و هزینههای زیادی توسط وزارت آموزش و پرورش وخانوادهها در جهت یادگیری دانش آموزان صرف میشود ولی مشاهده شده که یادگیری ضعیف در نتیجه افت تحصیلی در دروس متفاوت و مقاطع مختلف وجود دارد .
این موضوع به عنوان یک مشکل توجه متخصصین تعلیم و تربیت و والدین و برنامه ریزان آموزشی جامعه را به خود معطوف داشته و نظرات گوناگونی در رابطه با علل آن وجود دارد .
بعضیها فقدان انگیزه ،بعضی دیگر روش های تدریس ، سهل انگاری خانوادهها و را از علل اصلی این مشکل می دانند و کمتر به روش یادگیری دانش آموزان توجه میشود و تقریباً در بیشتر مدارس روش یادگیری انفرادی در تمام دروس و مقاطع تحصیلی مورد استفاده قرار میگیرد .( هر چند که به ظاهر ارزشهای گروهی استفاده می شود ) و کمتر به روش های یادگیری گروهی از جمله روش یادگیری مشارکتی توجه میشود .
رکود و انفعالی که برمحیطهای آموزشی و مدارس کشور ما حکمفرماست نیاز به تجدید نظر در روشها و رویکردهای اداره کلاس را مطرح می کند . مشارکت با فراهم کردن تنوعی که نیاز هر موقعیت آموزشی است . قابلیت آن را دارد که مشکل موجود را حل کند .
یکی از ضروریترین تحولات در نظامهای آموزشی ، تحول در نگرش و تدریس معلمان ومدیران اجرایی نظام آموزشی است . برای دست یابی به چنین تحولی معلمان باید دانش و بینشی صحیح از نظریهها وراهبردهای مختلف آموزشی داشته باشند زیرا نظریهها و ریکردهای تحول آفرین در فرایند اجرا ، با استفاده درست از راهبردهای یاددهی – یادگیری هویت مییابند و کارایی و مفید بودنشان مشخص می شود . مسئولان و مجریان نظامهای آموزشی باید باور کنند که نظریهها و اجرای برنامههای درسی عناصری انفکاک ناپذیر هستند و تاثیر متقابل بریکدیگر دارند ،نظریهها عمل را هدایت میکنند و بالعکس دادههای حاصل از عمل موجب اصلاح ، رشد و تکامل نظریهها میشوند . نظریههای تدریس و یادگیری جهت دهنده فکر و نگرش معلمان هستند و چهارچوب عملی آنان را در فرآیند اجرا شکل می دهند . نظریهها بدون عمل تفکری است ایستا ، و عمل بدون مبانی نظری ، حرکتی کورکورانه است .( شعبانی ، 1382، ص1) .
امروزه نقش تعلیم و تربیت نسبت به گذشته دگرگون شده است . دیگر برخلاف گذشته نقش آموزش و پرورش فقط تعلیم صرف نیست بلکه به همان نسبت که بودجههای کلان به آموزش و پرورش اختصاص داده میشود انتظارات و توقعات از این نهاد نیز افزایش یافته است . مدرسه علاوه بر فراهم آوردن فرصتهای یادگیری باید به فکر رشد همه جانبه دانش آموزان باشد رشد ذهنی ، رشد جسمی ، رشد اجتماعی ، رشد عاطفی و . همه باید مدنظر قرار بگیرند . باید به نقش یادگیری در دانش آموزان بیشتر توجه شود .
چون وظیفه اصلی و اساسی معلم در تدریس راهنمایی دانش آموزان برای یادگیری است . لذا او باید با بهره گرفتن از شیوههای گوناگون در موقعیتهای مختلف ، دانش آموزان را فعالانه با مطالب مورد مطالعه و موقعیتهای یادگیری درگیر نماید . مشارکت دانش آموزان در فرایند یادگیری آنقدر مهم است که بعضی از متخصصین تعلیم و تربیت میزان مشارکت دانش آموزان در فعالیتهای یادگیری را به عنوان ملاکی برای ارزیابی معلمین مطرح نمودهاند .
در تدریس ، معلم با نقش راهنمائی که دارد فراگیران را به سوی برنامههای درسی فرا میخواند و بین فراگیران و محتوای برنامههای درسی تعامل به وجود می آید ، از نگاه دیگری که به امر تدریس میکنیم بعد دیگر فعالیتهای متقابل معلم و فراگیر هستند که معلم نقش برانگیزاننده فراگیر به سوی تجربه و عمل و یا تفکر برای درک مطالب درسی را به عهده دارد .( ادیب نیا ، 1385)
در کشور ما در دههی اخیر نقاط ضعف آموزش سنتی بیش از پیش نمایان شده و این امر باعث شده که متخصصین تعلیم و تربیت روش آموزش گروهی ومشارکتی را پیشنهاد دهند . از جمله علی شریعتمداری ( 1375) با انتقاد از نحوهی تالیف کتب درسی ، به دلیل عدم ایجاد سوالات اساسی در ذهن دانش آموزان برای رسیدن به نوآوری علمی ، عنوان داشت : دگرگونی شیوه آموزشی در مدارس کشور برای بالا بردن سطح علمی جامعه ضروری است . ایشان عنوان می دارند : شیوه آموزش باید به گونهای باشد که دانش آموزان پس ا ز طی دوره آموزشی در مدارس کشور برای دادن طرح و ایدههای نوین علمی آماده باشد . معلمان امروز باید نگرشی باز داشته باشند .
یعنی آماده باشند تا رویکردهای مختلف را بیازمایند و پذیرای اطلاعات تازه درباره یادگیری و یادگیرندگان باشند آنها همچنین باید روش های مختلف را بکار گیرند تا اینکه کشف کنند کدامیک به نحو بهینه منجر به یادگیری دانش آموزان میشود ، معلمان آینده باید از حالت سنتی تغییر یافته به چیزی بدل شوند که کارل راجرز[5]« تسهیل کننده یادگیری » وکلر[6]« مهندس آموزشی[7] » یا « مدیر اقتضایی [8]» مینامند ش( سیف ، 1380)
روش های مختلفی برای تدریس وجود دارد یکی از الگوهای تدریس که در سالهای اخیر مطرح شده الگوی مبتنی بر روش همیاری است . به نظر آلسون کنگ( آقا زاده 1383، ص 93 – 91) در یادگیری از طریق همیاری نقش معلم از « دانای صحنه کلاس به راهنمای عمل » تغییر مییابد . دانش آموزان بصورت گروهی به یادگیری اقدام میکنند .ولی پیشرفت آنان در یادگیری بصورت انفرادی سنجیده میشود یادگیری از طریق همیاری دارای نظم و ساختار است و تمرکز اساسیاش بر اطمینان یافتن از رخ دادن یادگیری است .
یادگیری از طریق همیاری ،مهارتهای برقراری ارتباط دانش آموزان را میطلبد و آنها را ارتقاء میدهد موفقیت گروه به میزان اثر گذاری تعاملات میان اعضاء گروه بستگی دارد . پیش از آنکه یادگیری از طریق همیاری آغاز شود . دانش آموزان باید برخی مهارتهای مورد نیاز برای تعامل موفق گروهی را بیاموزند ، مهارتهایی نظیر : تعبیر و تفسیر واژگان و جملات برای درک و فهم بهتر و ارائه و دریافت بازخورد – خودداری از مجبور کردن گروه به پذیرش نظرات – ایجاد فرصت برای بیان ایدهها ( آقا زاده ، 1383 ، ص 92)
هرگاه صحبت از روش های تدریس میشود عموماً نحوه تعامل معلم با دانش آموزان مطرح میشود اما کمتر به نحوه تعامل دانش آموزان با یکدیگر توجه می شود در رابطه با تعامل دانش آموزان در کلاس درس سه رویکرد وجود دارد : رقابتی – انفرادی – مشارکتی .
در رویکرد اول آنها میتوانند با هم در رقابت باشند تا ببینند چه کسی بهترین است .
در رویکرد دوم دانش آموزان می توانند بطور انفرادی کار کنند ، در این رویکرد معلم مرجع اصلی است ،و این مهمترین نقش یادگیری انفرادی است ، در رویکرد سوم دانش آموزان به طور مشارکتی با هم کار میکنند و در قبال یادگیری یکدیگر احساس مسئولیت میکنند . زمانی که همکلاسانشان نیاز به کمک داشته باشند به کمک آنها میشتابند و موفقیت دیگران ،موفقیـت آنها و شکست دیگران ، شکست آنها محسوب می شود ، این رویکرد که یادگیری مشارکتی نامیده شده ، موجب یادگیری عمیقتر و خلاقیت و نوآوری بیشتر در دانش آموزان میشود .( شافر[9] ، 2002، به نقل از کرامتی 1384)
در روش یادگیری مشارکتی برخلاف آموزش سنتی و انفرادی معلم صرفاً یک منبع تسهیل کننده است و دانش آموزان وادار به مشارکت فعال در فرآیند یادگیری میشوند ، لذا چنین مشارکت فعالی منجر به یادگیری بهتر و عمیقتر مطالب میشود . تحقیقات بسیاری امتیازات و برتریهای روش یادگیری مشارکتی را بر آموزش انفرادی آشکار ساختهاند . یکی از این امتیازات تاثیرمثبت آن بر پیشرفت تحصیلی است که جانسون و همکاران 1981 واسلاوین 1983 به آن پرداختهاند .
با توجه به نتیجه تحقیقات مبنی بر اینکه روش یادگیری مشارکتی در مقایسه با روش یادگیری انفرادی سبب پیشرفت تحصیلی و یادگیری بهتری در یادگیرندگان میشود ، اماهنوز مدارس ما به طور جدی به این امر نپرداختهاند و پیاده کردن روش یادگیری مشارکتی را وقت گیر میدانند ، پس لازم است که پژوهشها و تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شود ، تحقیق حاضر و پژوهشهای دیگر در این زمینه میتواند محرکی برای جلب توجه متخصصان و برنامه ریزان تعلیم و تربیت کشور در راستای نگاهی تازه به شیوههای تدریس باشد ، بنابراین انجام این تحقیق در این زمینه میتواند مفید باشد و در جای خود به تحقیقات بیشتر درباره شیوههای تدریس بینجامد.[1] . Delors
[2] . Mathews
[3] . Good Lad & Sirotnik[4] .Flavell
سایت های دیگر :
[چهارشنبه 1399-02-31] [ 11:09:00 ب.ظ ]
|