میشود، تا ثروت شرکت بین اعتباردهندگان نیز تقسیم شود (واتس،2003)[6]
از طرفی بر اساس تئوری نمایندگی، در شرکتهای با میزان مالکیت نهادی بالا به واسطه همسو شدن منافع مدیران و سهامداران نیاز کمتری به رویههای محافظهکارانه وجود دارد (احمد و دوئلمن،2005)[7].حال با توجه به توضیحهایی که در بالا ارائه شد، مساله و سوال اساسی پژوهش به صورت زیر تبیین میگردد:
” آیا بین مالکیت سهامداران نهادی و محافظهکاری در بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد؟ “
بنابراین در تحقیق حاضر وضع موجود نامشخص بودن رابطهی بین مالکیت سهامداران نهادی و محافظهکاری در بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، و وضع مطلوب شناخت رابطهی بین مالکیت سهامداران نهادی و محافظهکاری در بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
با جدا شدن مالکیت و مدیریت، مدیران به عنوان نماینده مالکان (سهامداران) شرکت را اداره میکنند. با شکلگیری رابطهی نمایندگی، تضاد منافع بین مدیران و سهامداران ایجاد میگردد. بدان معنا که ممکن است مدیران دست به رفتارهای فرصتطلبانه زده، تصمیمهایی را اتخاذ نمایند که در جهت منافع آنها و عکس منافع سهامداران باشد. نیاز به حاکمیت شرکتی (نظام راهبری شرکت) از تضاد منافع بالقوه بین افراد حاضر در ساختار شرکت ناشی میشود.
نبود مکانیسمهای حاکمیت شرکتی، این امکان را به مدیران میدهد که در جهت منافع شخصی خود به جای منافع سهامداران حرکت نمایند. یکی از ساز و کارهای کنترل بیرونی مؤثر بر حاکمیت شرکتی که دارای اهمیت فزاینده ای بوده، ظهور سرمایهگذاران نهادی است (برلی و مینز،1932)[8].
طبق نظر گیلان و استارکس(2003)[9]، سهامداران نهادی نقش اصلی را در شکلگیری بسیاری از تغییرها در سیستمهای حاکمیت شرکتی دارند. این گروه از سهامداران با توجه به مالکیت بخش درخور توجهی از سهام شرکتها از نفوذ قابل ملاحظهای در این شرکتها برخوردار بوده، و میتوانند رویههای آنها(شامل رویههای حسابداری و گزارشگری مالی) را تحت تأثیر قرار دهند. همچنین، از آنجا که مالکان نهادی بزرگترین گروه از سهامداران را تشکیل میدهند، نقش آنها در نظارت بر رویههای اتخاذ شده از سوی مدیران از اهمیت بالایی برخوردار است و انتظار میرود حضور این مالکان در ترکیب سهامداران بر رویههای شرکت مؤثر باشد.
یکی از مفاهیم مؤثر در گزارشگری مالی شرکتها، محافظهکاری است که نفوذ آن در حسابداری سابقهای طولانی دارد. رویههای حسابداری محافظهکارانه، مدیران را از رفتار فرصتطلبانه و خوشبینی بیش از حد در ارائه سود باز میدارد. این مطالعه، به دنبال آن است که آیا مالکان نهادی موجود در ساختار سرمایه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر محافظهکاری سود تاثیر دارند و باعث میشوند که مدیران رویههای محافظهکارانه در ارائه سود انجام دهند یا خیر؟
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف کلی
شناخت مفاهیم مالکان نهادی و محافظهکاری و بررسی رابطهی میان این دو و تاثیر متغیرهای اثرگذار بر رابطهی آنها در بازهی زمانی مورد بررسی تحقیق
1-4-2- اهداف فرعی
الف: شناخت تاثیر مالکیت نهادی بر محافظهکاری
ب: شناخت تاثیر اندازه رشد شرکت بر رابطه بین مالکیت نهادی و محافظهکاری
ج: شناخت تاثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطهی بین مالکیت نهادی و محافظهکاری
1-4-3- اهداف کاربردی
نتایج این تحقیق میتواند مورد استفاده تصمیمگیرندگان بازار سرمایه، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، موسسات مالی سرمایهگذاری، کلیهی نهادهای سرمایهگذار، سرمایهگذاران فردی، اقتصاددانان و دانشجویان و محققان مالی و همچنین باعث افزایش تمایل به سرمایهگذاری در بورس شود.
1-5- فرضیههای تحقیق
با توجه به مبانی مطرح شده در قسمتهای قبلی مهمترین فرضیههای تحقیق عبارت است از:
فرضیه اول: بین مالکیت سهامداران نهادی و محافظهکاری رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد .
فرضیه دوم: عدم تقارن اطلاعاتی در رابطهی بین مالکیت سهامداران نهادی و محافظهکاری نقش واسطهای ایفا میکند.
سایت های دیگر :
[پنجشنبه 1399-03-01] [ 12:13:00 ق.ظ ]
|