ویژگیهای شخصیتی از جمله خود باوری (اعتماد به نفس[27])، تلاشگر بودن و تسلیم شدن(خودتهییجی[28])، وارسی علل عدم موفقیت به هنگام ناکامی (خودسنجی[29])، آرایش جدید مقدمات و روشهای اجتماعی رسیدن به هدف (خودتنظیمی[30]) و تحت کنترل درآوردن تکانهها(خودرهبری[31]) قرار دارد. (بهرامی، ۱۳۸۶؛ به نقل از پورجعفردوست، 1386).
یکی ازاهداف آموزش و پرورش در همهی جوامع،کمک به فرد برای کسب خودکارآمدی است. برای اینکه یک فرد در بزر گسالی کارآمد باشد، باید این خصوصیت را از دوران طفولیت و دانشآموزی یاد بگیرد. معلمان نیز در این مسیر به عنوان الگویی مؤثر در جهت آموزش کارآمدی نقش مهمی ایفا میکنند.
(سیف، ۱۳۸۶)
کارآمدی یک توانایی زایشی است و پنج مؤلفهی خودباوری (اعتماد به نفس، حل مسئله، تفکر مثبت وخودپنداره[32])، خودتنظیمی(خویشتنداری، نظم بخشیدن به افکار و رفتار خود برای رسیدن به هدف مورد نظر)، خودسنجی(خودارزشیابی)، خودرهبری(مثبتگرایی، کنترل رفتارهای خود به منظور رسیدن گامبهگام به هدف مورد نظر و خودتهییجی(ایجاد انگیزه در خود و مبارزه با شکست را شامل میشود (بهرامی، ۱۳۸۶، به نقل پور از جعفردوست، ۱۳۸6).
فاطمه ترک لادنی در زمستان 1389 در تحقیقی تحت عنوان« تاثیر خودکارآمدی بر موفقیت افراد در زندگی» که در مدرسه پیش دانشگاهی شاهد حضرت مهدی (ع)، ناحیه 5 اصفهان انجام داد به این نتیجه دست یافت که خودکارآمدی به عنوان یک عامل شناختی میتواند به افراد کمک کند و مسیر رسیدن به موفقیت را برایشان هموار سازد؛ بنابراین، شناخت این عامل در راههای تقویت آن برای پیشبرد اهداف در زندگی اهمیت فراوان دارد. پس ادراک فرد از کارآمدی خود به عنوان میانجی شناختی عمل انسان است. این ادراک بر تفکر و عمل انسان تأثیر میگذارد.
هنگامی که ما رفتارمان را نظم میبخشیم، در واقع به عمل مشاهدهی خود[33] میپردازیم و پیامدهای عملکردمان را برحسب معیارها و اهدافمان ارزیابی میکنیم. از سودی دیگر، براساس تواناییهای کلی خود، به نتیجههایی مانند « من در جبر خوب هستم» و «من در شنا کردن ضعیف هستم» میرسیم. بندورا این قضاوتهای کلی را ارزیابیهای خود کارآمدی[34] مینامد. در سالهای اخیر، خودکارآمدی، موضوع اصلی کارهای بندورا بوده است. بندورا اعتقاد دارد که ارزیابیهای خودکارآمدی، تأثیر عمیقی بر سطح انگیزش ما دارد. هنگامی که اعتقاد داشته باشیم در تکالیف به خوبی عمل میکنیم، با وجود مکثهای موقت روی آنها، سخت تر و با پشتکار بیشتر کار میکنیم. هنگامی که به تواناییهایمان شک میکنیم، با انرژی کمتری کار میکنیم و احتمال بیشتری وجود دارد که هنگام روبرو شدن با اولین مشکل، آن را رها سازیم. البته این امکان وجود دارد که فرد،توانایی خود را کمتر از حد، تخمین بزند، این موضوع بویژه هنگامی که احتمال آسیب جسمانی وجود داشته باشد، صادق است.اگر ما توانایی خود را در ورزش اسکی، بالا تخمین بزنیم، در یک سراشیبی زمین میخوریم و به شدت آسیب میبینیم. با این حال بندورا به طور کلی معتقد بود که خوب است ما استعدادهای خود را بالا تخمین بزنیم و معتقد باشیم که موفق میشویم. زندگی با مشکلات، ناملایمات، شکستها، موانع و بیعدالتی همراه است.(شولتز، 1990؛ ترجمه سیدمحمدی، 1388). بنابراین خودکارآمدی خوشبینانه، سودمند است. «افراد پرتلاش، آنقدر در خودشان احساس نیرومندی میکنند که قادرند تلاش فوقالعادهای از خود نشان دهند و شکستهای زیادی را که به آنها دچار میشوند، تحمل کنند.» (شولتز، 1990؛ ترجمه سیدمحمدی، 1388).
باورهای خودکارآمدی پایه و اساس فعالیت انسان است. افرادی که خودکارآمدی بالایی دارند، انتظارشان در نتیجهگیری موفق نیز بالاست. در مقابل افرادی که به تواناییهای خود تردید دارند، شانس خود را در موفقیت کاهش میدهند. افراد دارای کارآمدی بالا، معتقدند که میتوانند به صورت مؤثر با رویدادها و شرایطی که روبرو میشوند برخورد نمایند. از آنجایی که آنها در غلبه بر مشکلات، انتظار موفقیت دارند، در انجام تکالیف استقامت نموده و اغلب در سطوح بالاتری عمل میکنند. این افراد در مقایسه با اشخاصی که خودکارآمدی ضعیفی دارند به تواناییهای خود اطمینان بیشتری داشته و تردید کمی نسبت به خود دارند. آنها مشکلات را چالش میبینند نه تهدید و فعالانه در جستجوی موقعیتهای جدید هستند (لیاو[35]، 2009).
تقویت و توجه به ویژگی خودکارآمدی در عملکرد معلمان ، مستلزم شناسایی عوامل پیشایندی یا تعیینکننده آن میباشد. یکی از عوامل مهمی که بر، برداشت فرد نسبت به توانایی خود اثر میگذارد، چگونگی شخصیت و سنخ های شخصیتی او می باشد. (شولتز، 1990؛ ترجمه سیدمحمدی، 1388).
1-1 خودکارآمدی و مراحل رشد
خودکارآمدی به عنوان تابعی از سن سطح رشد ایجاد میشود. در دورهی نوزادی الگوگیری به تقلیدهای آنی و فوری محدود است. در حدود دو سالگی ، کودکان آمادهاند که یک رفتار را مدتی پس از مشاهدهی آن، تقلید کنند. بندورا میگوید: بهبود زندگی، بیشتر مدیون افراد پرتلاش است تا افراد ناامید. باور به خود ضرورتاً موفقیت را تضمین نمیکند ولی باور نداشتن خود مسلماً زمینه را برای شکست فراهم میکند. رسیدن به معیارهای عملکرد خود وحفظ آنها احساس خودکارآمدی فرد را افزایش میدهد و ناتوانی در رسیدن به این معیارها از احساس خودکارآمدی میکاهد. افرادی که معیارهای بسیار بالا و غیر واقعبینانهای برای عملکرد وضع میکنند، یعنی کسانی که انتظارهای رفتاری خود را بر مبنای رفتار سرمشقهای فوقالعاده موفق و
سایت های دیگر :
[پنجشنبه 1399-03-01] [ 06:58:00 ق.ظ ]
|